English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pump stroke ضربه پمپ
pump stroke حرکت پمپ
Other Matches
to stroke any one down کسیراازقهریاغضب درپایین اوردن
stroke ضربه با کنترل
stroke راندن کمتر از فرفیت
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke 1-ضخامت
stroke یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke ضربه زدن
on the stroke بموقع
stroke ضربه [ماشین تحریر]
on the stroke سر وقت
down stroke ضربه رو به پایین
to stroke any one down خشم کسیرافرونشاندن
stroke فشار با پا
stroke ضربه باکنترل
stroke ضربه مهارشده
stroke لطمه
stroke ضربت
stroke ضربه
stroke ضرب حرکت
stroke تکان
stroke لمس کردن دست کشیدن روی
stroke نوازش کردن
stroke زدن
stroke سرکش گذاردن
stroke کورس
stroke مرحله
stroke زمان
stroke کوبه
stroke سکته
stroke ضربه خفیف
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust stroke ضربه خروجی
four stroke engin موتور چهارزمانه
four stroke cycle سیکل چهار زمانه
four stroke engine موتور چهار زمانه
exhaust stroke مرحله اگزوز
downward stroke ضربه رو به پایین
stroke [guitar] زدن [گیتار] [موسیقی]
compression stroke ضربه تراکم
stroke judge حرکتتوام بادستوپایحرفهای
cross stroke فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cutting stroke امتداد برش
cutting stroke ضربه برش
crawl stroke مراحلکلار
butterfly stroke شنایپروانهبرگشت
under arm stroke ضربه پایین دست
two stroke engine موتور دو زمانه
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
stroke hole بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
key stroke ضربه زدن به کلید
master stroke استادی
master stroke هنر نمایی
master stroke شاهکار
overhead stroke ضربه از بالای سر
piston stroke ضربه پیستون
intake stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
trudgen stroke دست کرال و پای قیچی
trudgen stroke شنای کرال
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
hair stroke نازک کاری درخوشنویسی
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
induction stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله مکش
power stroke مرحله قدرت
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
heat stroke گرمازدگی
four stroke cycle دوره چهار زمانه
back stroke ضربه برگشت پیستون
backhand stroke ضربت چوگان از پشت سر
heat stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
butt stroke ضربه با ته قنداق
heat-stroke گرمازدگی
butt stroke سخمه ته قنداق
rest stroke کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
gallery hit or stroke ضربه یاضربت نمایان
single stroke bell زنگ تک ضربه
opposit stroke pistons پیستون مقابل گرد
8 oclock sharp . On the stroke of 8. بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. سر ساعت هشت
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
pump پمپ
pump حرکات فریبنده
pump پمپ موتور
pump ارسال کردن
pump پمپ کردن پمپ
to pump up تلمبه زدن
pump صدای تلمبه
pump تپش
to pump up باتلمبه باد کردن
pump تپ تپ
pump تلمبه زنی
pump با تلمبه خالی کردن
pump باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pump تلمبه
pump handle زیاد تکان دادن
pump cylinder سیلندر پمپ
screw like pump پمپ پیچوار
submergible pump پمپ شناور
pump dale لوله تلمبه
pump delivery خروجی پمپ
pump house تلمبه خانه
rotary pump پمپ گردان
sand pump پمپ شن کش
pump switch کلید پمپ
pump shaft محور پمپ
scavenge pump پمپ برگرداننده
scavenge pump پمپ جاروب
pump piston پیستون پمپ
rotary pump پمپ دورانی
stirrup pump تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
submersible pump پمپ شناور
suction pump تلمبه مکنده
suction pump تلمبه مکشی
water pump تلمبه اب
wind pump پمپی که با باد کار میکند
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
stomach pump پمپ شکم
to pump up a tire تایری را با تلمبه باد کردن
stomach pump تنقیهی معده
mud pump تلمبهگل
pump motor موتورپمپ
pump nozzle سرلولهپمپ
pump room اتاقپمپ
pump sprayer سمپاشیپمپ
tyre pump پمپتایر
water pump پمپ اب
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
suction pump پمپ مکشی
sump pump تلمبه لجن کشی
to fang a pump براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to pump dry با تلمبه خشک انداختن
to pump somebody for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
turbine pump پمپ توربینی
turbo pump توربو پمپ
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
vaccum pump پمپ خلاء
vacuum pump پمپ خلاء
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
To draw someone out. To pump someone. از کسی حرف در آوردن ( کشیدن )
acid pump تلمبه اسید
circulation pump پمپ گردان
enema pump اماله فرنگی
contractors pump پمپ ساختمان
cooling pump پمپ سرد کننده
cooling pump پمپ خنک کننده
diaphgram pump پمپ دیافراگم دار
diaphgram pump پمپ ممبرانی
diffusion pump تلمبه پخشی
displacement pump تلمبه حجمی
dosing pump پمپ پیمانه
drum pump پمپ استوانهای شکل
feed pump پمپ سوخت رسانی
feed pump پمپ تغذیه
force pump تلمبه فشاری
fuel pump پمپ بنزین
fuel pump پمپ سوخت
fule pump پمپ سوخت
circulating pump پمپ دوار
centrifugal pump پمپ گریز از مرکز
air pump تلمبهء بادی
air pump پمپ هوا
air pump تلمبه هوا
bicycle pump تلمبه دوچرخه
bilge pump پمپ فشار روغن
bilge pump پمپ فشار کمپرسور روغن
bilge pump پمپ لنس
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
bladeless pump پمپ بدون پره
booster pump پمپ تقویتی جهت ایجاد فشارزیاد
booster pump پمپ کمکی
boostes pump پمپ اضافی
boostes pump پمپ کمکی
bouyancy pump پمپ شناور
centrifugal pump پمپ سانتریفوژ
centrifugal pump تلمبه مرکز گریز
centrifugal pump پمپ دورانی
fule pump تلمبه سوخت
heat pump تلمبه گرمایی
gear pump پمپ روغن دندهای
gerotor pump پمپ ژیرتور
injector pump پمپ تزریق سوخت
helical pump تلمبه حلزونی
kaplan pump نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
injector pump پمپ انژکتور
horizontal pump پمپ افقی
hydraulic pump پمپ هیدرولیکی
one shot pump پمپ روغن مرکزی
hydrolic pump پمپ روغن
injection pump پمپ انژکتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com