Dictiornary-Farsi | pure monetary policy | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
pure monetary policy	سیاست پولی خالص


Other Matches

monetary policy	سیاست پولی
contractionary monetary policy	سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy	سیاست پولی انقباضی
tools of monetary policy	ابزار سیاست پولی
expansionary monetary policy	سیاست پولی انبساطی
pure fiscal policy	سیاست مالی خالص
monetary	مالی
monetary	پولی
monetary value	ارزش پولی
non monetary	غیر نقدی
monetary convention	اتحاد پولی
monetary restriction	محدودیت پولی
monetary reserves	ذخائر پولی
monetary stand	عیار قانونی مسکوکات
monetary school	مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary sector	بخش پولی
monetary system	سیستم پولی
monetary targets	اهداف پولی
monetary unit	واحد پولی
monetary unit	واحد پول
monetary school	مکتب پولی
monetary base	پایه پولی
monetary contraction	کاهش پول
monetary contraction	تقلیل پول
monetary control	کنترل پولی
monetary control	نظارت پولی
monetary convention	اتحاد ارزی
monetary deflation	انقباض پولی
monetary deflation	محدودیت پولی
monetary economy	اقتصاد پولی
monetary expansion	افزایش پول
Monetary systems.	سیستم های پولی ( مالی )
monetary base	مبنای پولی
monetary authorities	مقامات پولی
is a monetary sign	نشان پول
is a monetary sign	انگلیسی است
monetary instruments	ابزارهای پولی
monetary inflation	تورم پولی
monetary expansion	توسعه پولی
monetary incentive	مشوق پولی
monetary assets	دارائیهای پولی
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
european monetary agreement	موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
international monetary reserves	ذخائر پولی بین المللی
european monetary system	سیستم پولی اروپایی
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
pure	خالص
pure	پاک
pure	پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure	کدی که در حین اجرا خود را تغییر ندهد
pure	مطلق
pure	تمیز
pure	محض ناب
pure	ژاو
pure	اصیل خالص کردن
pure	پالایش کردن بیغش
pure research	علم بنیادی
pure color	رنگ مایه
pure alcohol	الکلخالص
simon pure	راست حسینی
simon pure	صحیح
simon pure	بی غل وغش
simon pure	خالص
pure mathematics	ریاضیات محض
simon pure	پاک وخالص
pure color	رنگ خالص
pure color	رنگ اصلی
pure interest	منافع خالص
pure bending	خمش خالص
pure research	علم پایه
pure wool	پشم صد در صد
pure wool	پشم خالص
pure tones	صداهای خالص
pure substance	جسم ناب
pure competition	رقابت خالص
pure competition	رقابت محض
pure competition	رقابت کامل
commercial pure	خلوص تجارتی
pure interest	بهره خالص
chemically pure	شیمناب
pure profit	سود خالص
pure interest	سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
pure lime	اهک خالص
pure mathematics	ریاضیات نظری
pure mathematics	ریاضیات خالص
pure procedure	رویه جامع
pure monopoly	انحصار خالص
pure monopoly	انحصارمطلق
pure research	پژوهش محض
pure chemistry	شیمی محض
pure binary	دودویی محض
pure strategy	استراتژی خالص
pure shear	برش خالص
out of pure mischief	تنها از روی بدجنسی
pure of guilt	بی تقصیر
pure of guilt	بی گناه
pure strategy	استراتژی مطلق در تئوری بازیها
pure bending	حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
This is treason, pure and simple.	خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
acetyl pure yellow	زرد خالص استیلی
There's pure jealousy in his every word.	هر کلمه ای که از زبان او [مرد] در می آید حسادت را بیان می کند.
pure nitric acid	تیزاب خالص یا تیز کرده
pure rate of interest	نرخ بهره خالص
pure color response	پاسخ خالص رنگ
These tablets make water pure.	این قرص ها آب را پاکسازی می کند.
Either be a pure Ethiopian or a full - blooded Roman. <proverb>	یا زنگى زنگ باش یا رومى روم .
policy of d.	سیاست واگذاری اوضاع
policy	سیاست
policy	رویه
policy	خط مشی روش
policy	مسلک سیاست
policy	تدبیر
policy	خط مشی
policy	خط مشی سیاستمداری
policy	مصلحت اندیشی
policy	کاردانی
policy	بیمه نامه ورقه بیمه
policy	سند معلق به انجام شرطی
policy	اداره یاحکومت کردن
policy	بیمه نامه
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
insurance policy	بیمه نامه
insurance policy	قرارداد بیمه
policy-making	سیاست گذاری
social policy	سیاست اجتماعی
stop go policy	توسعه
stop go policy	سیاست تثبیت
re assurance policy	قرارداد بیمه اتکایی
insurance policy	سند بیمه
budgetary policy	سیاست بودجهای
commercial policy	سیاست بازرگانی
blanket policy	بیمه نامه جامع
blanket policy	بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
blanket policy	بیمه نامه کلی
bearer policy	بیمه نامه بدون نام
policy making	سیاست گذاری
agreed value policy	بیمه نامه با ارزش توافق شده
take out an insurance policy	قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy	سیاست مالیاتی
income policy	سیاست مربوط به درامدها
voyage policy	قرارداد اجاره کشتی
voyage policy	بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy	سیاست دستمزد
wagering policy	بیمه قماری
endowment policy	بیمهی عمر
valued policy	بیمه نامه با ارزش معین
policy of pandering	سیاست خودشیرین بودن
valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
unvalued policy	بیمه نامه ارزش گذاری نشده
the policy of the government	رویه دولت
the policy of the government	سیاست دولت
time policy	بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy	بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy	رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance	سند بیمه
to u. a policy of insurance	رابکسی دادن
underwrite policy	بیمه نامه را فهر نویسی کردن
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی
policy dilemma	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
expansionary policy	سیاست انبساطی
policy file	پرونده خط مشیها و دستورات
policy holder	دارنده بیمه
policy holder	دارنده بیمه نامه
policy implication	کابرد سیاستی
policy implication	کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy instrument	ابزار اجرای سیاست
policy maker	سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy makers	سیاست گذاران
policy dilemma	معمای سیاستی
policy book	کتاب روشها
national policy	خط مشی ملی
open policy	بیمه نامه باز
open policy	بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy	بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy	بیمه نامه قابل تغییر
evacuation policy	خط مشی اخراجات پزشکی
ostrich policy	رویه کبک
ostrich policy	سیاست خود فریبی
national policy	سیاست ملی
employment policy	سیاست اشتغال
outward looking policy	سیاست برون نگر
policy objectives	اهداف سیاستی
policy objectives	اهداف موردنظر
pricing policy	سیاست قیمت گذاری
policy options	انتخابهای مورد نظر
land policy	سیاست اقتصادی مربوط به زمین
labour policy	سیاست استخدام کارکنان
honesty is the best policy	عین مصلحت در راستی ودرستی است
policy book	پرونده خط مشیها
public policy	سیاست عمومی
honesty is the best policy	راستی ودرستی بهترین رویه
health policy	سیاست بهداشتی
income policy	سیاست درامدی
mixed policy	بیمه نامه مختلط
policy options	انتخابهای سیاستی
foreign policy	خط مشی عمل خارجی
policy of contianment	سیاست تحدیدی
policy of contianment	سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
economic policy	سیاست اقتصادی