Dictiornary-Farsi | purple passage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 93 (6 milliseconds)

English	Persian
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی


Other Matches

purple	رنگ ارغوانی
purple	در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
purple	ارغوانی کردن یا شدن
purple	جاه وجلال
purple	جامه ارغوانی
purple	زرشکی
born in the purple	غنی زاده
purple heart	نشان نظامی مخصوص مجروحین جنگ
purple heart	نشان شجاعت قلب ارغوانی
purple hearts	نشان نظامی مخصوص مجروحین جنگ
purple hearts	نشان شجاعت قلب ارغوانی
born in the purple	دارا زاده
born in the purple	در نازونعمت بدنیا امده
cresol purple	ارغوانی کرزول
purple red	قرمز مایل به ارغوانی
purple patch	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple emperor	پروانه
purple medie	یونجه
royal purple	رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
raised to the purple	بپایه مترانی رسیده
purple border	حاشیهارغوانی
visual purple	ارغوان بینایی
passage way	راهرو
right of passage	حق عبور
passage	تصویب قطعه
passage	انتقال از حالتی به حالت دیگر
passage way	گذرگاه
passage	ممر
passage	گذر
passage	تیمچه
passage	راهرو
passage	رویداد کارکردن مزاج
passage	عبارت منتخبه از یک کتاب
passage	نقل قول
passage	گذرگاه
passage	سفردریا راهرو
passage	انقضاء
passage	سپری شدن
passage	اجازه عبور
passage	پاساژ راهرو
passage	حق عبور
passage	عبور
passage	راه عبور
passage	راه
passage	انقضا
passage	عبور سفر
passage	دالان
passage	دریا کرایه
passage	عبارت فقره
passage	معبر
passage	سرسرا
we had a stormy passage	یک سفر طوفانی داشتیم
passage of lines	عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
passage of lines	عبور از خط
rites of passage	مناسک گذر
With passage of time .	با گذشت زمان
auditory passage	مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
safe passage	مجوزعبور مجوزترددمطمئن
back passage	مقعد
back passage	راستروده
apogee passage	اوجعبور
to fret a passage	رخنه کردن
to fret a passage	راهی رابوسیله سایش بازکردن
to block a passage	مسدود کردن یک راه
oil passage	عبور روغن
meridian passage	گذر ازدایره نیمروز transit,culminate : syn
meridian passage	گذرنصف النهاری
it is a passage from gulistan	اقتباس از گلستان است
it is a passage from gulistan	فقره یا عبارتی از گلستان است
innocent passage	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
innocent passage	عبور بدون ضرر
exhaust passage	گذرگاه خروجی
current passage	عبور جریان
birds of passage	مرغان مهاجریا مسافر
bird of passage	شخص مهاجر وخانه بدوش
passage at arms	زدو خورد
passage at arms	پیکار
passage at arms	نبرد مواقعه
passage of arms	زد و خورد
passage of arms	جنگ
passage of arms	رزم
passage of arms	نبرد
passage money	معاش کردن
passage money	تاکردن
passage money	راه
passage money	غذا
passage money	خوراک
passage money	کرایه مسافر
passage money	کرایه
bird of passage	مرغ مهاجر
single passage crusher	سنگ شکن یک طبقه
A passage frome the book of gulistan.	عبارتی از کتاب گلستان