English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (1 milliseconds)
English Persian
quantity of leisure مقدار فراغت
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
Other Matches
leisure آسودگی
at leisure فارغ
leisure در رفاه
leisure تن اسایی
at one's leisure هنگام فراغت
at one's leisure سر فرصت
at leisure بی شتاب
at leisure سرفرصت
at leisure بیکار
at leisure فرصت دار
leisure اسودگی
leisure فرصت مجال
leisure وقت کافی
leisure فراغت
leisure time اوقات فراغت
leisure class طبقه مرفه
to wait one's leisure پی فرصت گشتن
leisure centre مرکزتفریحیورزشی
leisure time زمان اسودگی
He is a man of leisure. مردراحت طلبی است
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
to wait one's leisure منتظرفرصت محال بودن
quantity قدر اندازه
quantity حد
quantity مبلغ
quantity چندی
quantity کمیت
quantity مقدار
quantity تعداد یا شماره چیزی
quantity تعداد زیاد
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
sinusoidal quantity کمیت سینوسی
scalar quantity کمیت غیر برداری
quantity of supply مقدار عرضه
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
scalar quantity کمیت نردهای
quantity supplied مقدار عرضه شده
scalar quantity کمیت اسکالر
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
scalar quantity کمیت عددی
rated quantity مقدار اسمی
r.m.s. value of a periodic quantity جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
unknown quantity مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
conserved quantity کمیت پایسته [فیزیک]
dimensionless quantity کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
scalar quantity کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
partial quantity زیرمجموعه [ریاضی]
infinite quantity مقدار بی نهایت
scalar quantity اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
copy quantity مقدارکپی
vector quantity کمیت برداری
conserved quantity کمیت ثابت [فیزیک]
quantity of money مقدار پول
quantity surveyor ارزیاب کمیت مواد
pseudoscalar quantity کمیت شبه عددی
physical quantity کمیت فیزیکی
peridic quantity کمیت تناوبی
oscillating quantity کمیت نوسانی
observable quantity کمیت مشاهده پذیر
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
magnetic quantity کیفیت مغناطیسی
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
contract quantity حجم قرارداد
certificating of quantity گواهی کمیت
certificate of quantity گواهی مقدار
certificate of quantity گواهی کمیت
batch quantity کمیت گروهی
an infinite quantity بی نهایت
alternating quantity کمیت متناوب
quantity surveyors ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
pulsating quantity کمیت ضربانی
electrical quantity مقدار الکتریسیته
quantity of capital مقدار سرمایه
quantity of demand مقدار تقاضا
quantity discount تخفیف عمده فروشی
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity discount میزان تخفیف
quantity discount مقدار تخفیف
quantity demanded مقدار تقاضا شده
quantity controls کنترلهای کمی
quantity control کنترل کمیت
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quantity allowance تخفیف کلی
quantity of labor مقدار کار
quantity discount تخفیف کلی
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money نظریه مقداری پول
damped sinusoidal quantity کمیت سینوسی میرنده
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
economic order quantity حد مطلوب سفارش
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
input energizing quantity اندازه تحریک ورودی
quantity theory of money نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
phase of a sinusoidal quantity فاز کمیت سینوسی
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
to run to a quantity [to run into a sum] بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com