English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
quantization noise اختلال تدریج
Other Matches
quantization خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
quantization تبدیل سیگنال آنالوگ به صورت عددی
quantization تدریج
noise نویز
noise استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise منبع تغذیه
noise که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise سروصدا
noise سر و صدا
what noise is that? این چه صدایی است
noise سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise شایعه و تهمت
noise اختلال
noise خش
noise صدا راه انداختن پارازیت
noise قیل وقال
noise طنین
noise صدا
noise شلوغ
noise سر وصدا
noise همهمه
noise سر و صدا
noise انتشار دادن
noise نوفه
noise اوا
noise پارازیت
noise عامل مخل
schottky noise همهمه شوتکی
to make a noise صدا کردن
noise pollution نوف الایی
noise suppressor صدا خفه کن
noise suppression جلوگیری ازپارازیت
noise suppression پارازیت گیری
noise silencer خاموشگر همهمه
noise potential پتانسیل نویز
noise pollution الودگی صدا
noise margin تفاوت خش
shot noise اثر ساچمهای
they make much noise زیاد شلوق می کنند
to make noise سر و صدا کردن
The noise kept me awake . سروصدا نگذاشت بخوابم
The noise died down. سروصدا ها خوابید
big noise آدم مهمدریکارگان
white noise نویز سفید
white noise نوفه سفید
to make a noise منتشر شدن
to make a noise پهن شدن
to make a noise شلوق کردن
picture noise پارازیت روی تمام صفحه نمایش
they make much noise خیلی صدا می کنند
noise limiter همهمه کاه
ambient noise نوعی صدای زیرابی
induced noise پارازیت القاء شده
indistinct noise صدای اهسته و نامعلوم
impluse noise نویز ضربه جریان
i am unused to that noise من به ان صدا اشنا نیستم
humming noise اغتشاش صوتی
he makes most noise میکند
he makes most noise او از همه بیشتر صدا یا
grid noise پارازیت شبکه
grid noise نویز شبکه
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
background noise اختلال پس زمینه
background noise صدای پس زمینه
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise پارازیت
background noise اصوات مزاحم
background noise همهمه
ambient noise صدای اطراف
induced noise نویزجریان قوی
input noise پارازیت ورودی
noise level سطح پارازیت
magnetic noise نویز مغناطیسی
make a noise سر و صدا کردن
make a noise شلوغ کردن
noise filter صافی همهمه
noise generator خش زا
noise immunity مصونیت از اختلال
noise level میزان خش
line noise پارازیت خط
line noise اختلال
input noise پارازیت اولیه
intensity of noise شدت پارازیت
noise transmitter فرستنده پارازیت
input noise voltage ولتاژ پارازیت اولیه
The noise distracts my attention . سروصد ا حواسم را پرت می کند
to make a noise in the world مشهور شدن
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
singal to noise ratio نسبت سیگنال به اغتشاش
Dont make so much noise. اینقدر سروصدانکن
magnetic fluctuation noise اثر برکهاوزن
He is a bih shot ( noise ) in this town . جزو کله گنده های شهر است
noise reducing antenna system انتن ضد همهمه
His invevtion made a noise in the world. اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
I hear a strange noise ( voice , sound ) . صدای غریبی به گوشم می رسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com