Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
quantum state
ویژه حالت
quantum state
حالت کوانتومی
[فیزیک]
[شیمی]
Search result with all words
allowed quantum state
حالت کوانتومی مجاز
Other Matches
national
[state, federal state]
<adj.>
حکومتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
quantum
مقدار
quantum
کمیت
quantum
اندازه
quantum
درجه میزان
quantum
ذره
quantum
کوانتوم
quantum
بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
quantum
پله
quantum
مبلغ
time quantum
ذره زمانی
virtual quantum
کوانتوم مجازی
quantum yield
بهره کوانتومی
quantum yield
بازده کوانتایی
quantum of action
ثابت پلانک
quantum leap
پیشرفتبسیاربزرگ
quantum electrodynamics
الکترودینامیک کوانتومی
[فیزیک]
quantum physics
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
quantum theory
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
quantum valebat
هر قدر می ارزید
quantum of action
کوانتوم کنش
quantum meruit
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
quantum sufficit
چندان که بس باشد
quantum statistics
امار کوانتومی
quantum meruit
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
quantum number
عدد کوانتومی
quantum optic
اپتیک کوانتومی
quantum of action
مقدار اثر
quantum of energy
کوانتوم انرژی
quantum of action
کوانتوم اثر
quantum mechanics
مکانیک کوانتومی
light quantum
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
quantum sufficit
بمقدارکافی
light quantum
کوانت نور
quantum theory
نظریه کوانتومی
quantum of energy
مقدارکارمایه
light quantum
photon
quantum theory
تئوری کوانتوم
energy quantum
کوانتوم انرژی
quantum phonomenon
پدیده کوانتومی
intrinsic quantum number
عدد کوانتومی ذاتی
quantum libet or placet
بمقداری که لازم است
magnetic quantum number
عدد کوانتومی مغناطیسی
main quantum number
عدد کوانتومی اصلی
quantum libet or placet
باندازه لازم
quantum theory of valence
نظریه کوانتومی والانس
radial quantum number
عدد کوانتومی شعاعی
relativistic quantum theory
نظریه کوانتومی نسبیتی
quantum wave equation
معادله کوانتومی موج
equatorial quantum number
عدد کوانتومی استوایی
subsidiary quantum level
ترازهای کوانتومی فرعی
principle quantum number
عدد کوانتومی اصلی
to be in a state of a
هراسان بودن
to be in a state of a
بیم داشتن
to keep state
خود را گرفتن
to be in a state of f.
پیوسته درتغییربودن
corresponding state
حالت متنافر
two state
دو حالتی
the state
effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
state
ابهت
to keep state
شان یا مقام خودراحفظ کردن
state
کشوری
state
ایالت
state-
توضیح دادن
state-
جزء به جزء شرح دادن
state-
افهار داشتن افهارکردن
state-
تعیین کردن حال
state-
چگونگی
state-
کیفیت
state-
دولت استان
state-
ملت
state-
جمهوری کشور
state-
ایالت
state-
کشوری
state-
دولتی حالت
state-
دولت
state-
حالت
state
وضعیت چیزی
state
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
دولتی حالت
state
دولت
state
حالت
state
کشور
state
ایالت کشوری
state
دولتی
state
سیاسی رسمی وضع
state
مقام ورتبه
state
افهار کردن وتصریح کردن
state
تعیین کردن وقرار دادن
state
حال
state
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
ابهت
state
جزء به جزء شرح دادن
state-
سیاسی رسمی وضع
state-
افهار کردن وتصریح کردن
state-
مقام ورتبه
state
وضعیت
state-
تعیین کردن وقرار دادن
state-
حال
state-
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-
وضعیت چیزی
state-
وضعیت
state
توضیح دادن
state
افهار داشتن افهارکردن
state
تعیین کردن حال
state-
دولتی
state
جمهوری کشور
state
ملت
state-
کشور
state
دولت استان
state
کیفیت
state
چگونگی
state-
ایالت کشوری
state of alert
وضعیت امادگی
state of alert
وضعیت اماده باش یکان
state of stress
حالت تنش
state of the art
جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of purity
طهارت
state midicine
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state midicine
سیستم پزشکی ملی
state lamb
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state of siege
حالت محاصره
state of being cheated
غبن
state of in her itance
ملک یا دارایی قابل توارث
state of alert
وضعیت هوشیاری
state of grace
توفیق
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of being cheated
مغبونیت
state of rest
حالت ساکن
state of equilibrium
حالت تعادل
state hood
حالت وشرایط ایالات امریکا
state hood
ایالتی
state bank
بانک دولتی
state bank
بانک استان
state attorney
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state aid
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state affairs
امور مملکتی
state enterprise
بنگاه دولتی
state enterprise
مالکیت دولتی
stable state
حالت پایا
spin state
حالت اسپین
solid state
نیمه هادی
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state college
دانشکده دولتی
state craft
سیاستمداری
state guard
ارتش ایالتی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
state government
دولت مرکزی
state function
تابع حالت
state of grace
تائید
solid state
حالت جامد
state flower
گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state equation
معادله حالتی
state diagram
نمودار حالات
state criminals
مجرمین سیاسی
state criminals
مقصرین سیاسی
belonging to the state
<adj.>
حکومتی
two state variable
متغییر دو حالتی
two state jump
جهش دو حالتی
two state circuit
مدار دو حالتی
two state algebra
جبر دو حالتی
transition state
حالت گذار
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state
دولت توتالیتر
to state one's opinion
افهارعقیده کردن
head of state
ملکهیارئیسجمهور
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married
احصان
the outward state
فاهر
territory of state
قلمرو دولت
supervisor state
وضعیت نظارت
supervisor state
حالت نظارت
unstable state
حالت ناپایا
unpolarized state
حالت ناقطبیده
belonging to the state
<adj.>
دولتی
lie in state
<idiom>
بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind
وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs
شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state
پادشاه
State Department
وزارت برون مرز
State Department
وزارت امور خارجه
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
zero wait state
وضعیت یک وسیله
war state
دولت نظامی declaration preventivetotal
war state
دولت جنگی
waiting state
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state
وضعیت انتظار
wait state
حالت انتظار
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
steady state
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
state to which one belongs
دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state table
جدول حالات
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
state succession
توالی دولتها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com