English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (5 milliseconds)
English Persian
quasi cyclic شبه حلقهای
Other Matches
cyclic چرخهای
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
cyclic کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
cyclic روش تشخیص خطا که هر 8 بیت داده را بررسی میکند.
cyclic چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود
cyclic دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
cyclic کد تشخیص خطا برای داده ارسال شده
cyclic پریودیک
cyclic تناوبی
cyclic دورهای
cyclic دایرهای
cyclic مداوم
cyclic زنجیری
cyclic مسلسل رگبار
cyclic pitch گام دورانی
cyclic process فرایند چرخهای
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
cyclic reactance راکتانس حلقهای
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
cyclic stress تنش دورهای
cyclic stress تنش تناوبی
cyclic permutation جایگشت چرخهای
cyclic admittance گذرایی حلقهای
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
cyclic check مقابله چرخهای
cyclic code رمز چرخهای
cyclic compound ترکیب حلقهای
cyclic disorder اختلال دورهای
cyclic graph گراف دوری
cyclic impedance ناگذرایی حلقهای
cyclic item اقلام زنجیری
cyclic pitch control کنترل گام دورانی
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
quasi شبه
quasi بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi مشابه
quasi شبیه
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
quasi- برچسب
quasi- که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi need شبه نیاز
quasi convex شبه محدب
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi money شبه پول
quasi contract شبه عقد
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
quasi concave شبه مقعر
quasi contract شبه قرارداد
quasi crystal شبه بلور
quasi deposit شبه سپرده
quasi easement حق شبیه به حق ارتفاق
quasi elliptic شبه بیضی
quasi entail حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi historical نیم تاریخی
quasi instruction شبه دستورالعمل
quasi intentional شبه عمد
that was a quasi war جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi commercial نیمه بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
quasi predicate شبه مسند
quasi predicate فعل غیرمسندی
quasi private نیمه خصوصی
quasi public نیمه دولتی
quasi public نیمه عمومی
quasi random شبه تصادفی
quasi rent شبه اجاره
quasi particle شبه ذره
quasi steady جریان نیمه ارام
quasi private شبه خصوصی
quasi atom شبه اتم
quasi adverb صفت قیدنما
quasi molecule شبه مولکول
quasi judicial شبه قضایی
quasi inverse شبه وارون
quasi concave function تابع نیمه مقعر
quasi intentional homocide قتل شبه عمد
quasi concave function تابع شبه مقعر
quasi public company شرکت نیمه دولتی
quasi experimental designs طرحهای شبه ازمایشی
quasi stationary state شبه حالت ایستاده
quasi linear equation معادله شبه خطی
quasi elastic force نیروی شبه کشسان
quasi smooth flow جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi convex function تابع شبه محدب
quasi convex function تابع نیمه محدب
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
quasi stable elementry particle ذزه نیم پایدار
quasi stable elementry particle ذره شبه پایدار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com