Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English
Persian
queen's fianchetto defence
دفاع فیانکتوی وزیر
queen's fianchetto defence
گشایش لارسن شطرنج
Other Matches
queen's indian defence
دفاع هندی وزیر شطرنج
fianchetto
فیانکتو
accelerated fianchetto
فیانکتوی شتابان در مسیرسیسیلی
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
queen
ملکه شدن
to queen it
ملکه وار رفتارکردن
queen
وزیر شطرنج
queen
ملکه
queen
زن پادشاه
queen
بی بی
queen
شهبانو
queen
وزیر
queen of night
سیم نقره
queen's gambit
گامبی وزیر شطرنج
queen of the tides
ماه
queen of love
عشق
queen of love
زن زیبا
queen of the tides
مهتاب
queen of night
نام الهه ماه وشکار
queen's bounty
دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
queen's wing
جناح وزیر شطرنج
queen post
عصا
queen of night
زن شکارکن
queen of love
زهره نام الهه زیبایی
queen of the meadows
ریش بز
queen can do no wrong
ملکه نمیتواند خطا کند
queen can do no wrong
بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
queen closer
اجر قلمدانی
queen dowager
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
queen dowager
ملکه بیوه
queen of hearts
زن زیبا
queen of heaven
نام زن ژوپیطر زن زیبا
queen of heaven
خرده سیاره
queen of love
ناهید
queen of hearts
کلید درهای بسته
Queen Mother
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
styled queen
ملقب یا موسوم به ملکه
the queen of roses
شاه گلها
queen side
جناح وزیر شطرنج
queen cell
حفرهملکه
Queen's side
سمتملکه
Queen's speech
جلسهسخنرانیملکه
beauty queen
ملکهزیبائی
Queen Mothers
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
queen's weather
هوای باز
queen's weather
جای افتابی
queen's weather
افتاب
queen's ware
فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
queen's pincushion
گل دنبه
queen's pincushion
گل بداغ
queen's gambit accepted
گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's gambit declined
گامبی وزیر پذیرفته نشده
queen's pawn game
بازی پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn opening
گشایش پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn counter gambit
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
defence third
دفاعسوم
right of self defence
حق دفاع مشروع
the right of self-defence
حق دفاع از خود
in defence of somebody
[something]
برای دفاع از کسی
[چیزی]
self defence
دفاع مشروع
right defence
دفاعمستقیم
defence
defense
defence
بک
in self defence
خود
in self defence
برای دفاع
defence
دفاع کردن استحکامات
defence
دفاع
self-defence
دفاع از خود
defence
پدافند
secretary of defence
وزیر دفاع
stack the defence
ارایش دفاعی
slav defence
دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
sicilian defence
دفاع سیسیلی شطرنج
defence mechanisms
ساز و کاردفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
schleman defence
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
scandinavian defence
دفاع متقابل مرکزی
scandinavian defence
دفاع اسکاندیناویایی
budapest defence
دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
box defence
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
bord's defence
دفاع برد در روی لوپس
berlin defence
دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
benoni defence
دفاع بنونی
becker's defence
دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
alekhine's defence
دفاع الخین
robatsch defence
دفاع روباتش
russian defence
دفاع روسی
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
statement of defence
لایحه دفاعیه
staunton defence
دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
goal defence
دفاعگل
left defence
دفاعچپ
wing defence
دفاعگوشه
two knights' defence
دفاع دو اسب
civil defence
موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
to act in self-defence
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
antimissile self-defence
پوششضدتابش
zone defence
دفاع منطقهای
defence mechanism
ساز و کاردفاعی
summetrical defence
دفاع متقارن
tarrasch defence
دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
tchigorin defence
دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
westphalia defence
دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
yogoslav defence
دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence
دفاع پیرک
defence
[British E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
legitimate defence
دفاع مشروع
pillsbury defence
دفاع پیلزبری
pillsbury defence
دفاع کمبریج اسپرینگز
pirc defence
دفاع پیرک
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
primeter defence
دفاع دور تا دور
primeter defence
پدافند دورتا دور
janisch defence
دفاع شلیمان
janisch defence
دفاع یانیش
grunfeld's defence
دفاع گرونفلد شطرنج
philidor's defence
دفاع فیلیدور
orthodox defence
دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
marshall defence
دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
meran defence
دفاع مران
lasker's defence
دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
modern defence
دفاع مدرن شطرنج
morphy's defence
دفاع مورفی در روی لوپس شطرنج
national defence
دفاع ملی
national defence
پدافند ملی
indian defence
دفاع هندی شطرنج
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
gothic defence
دفاع گوتیک در بازی سه اسب شطرنج
french defence
دفاع فرانسوی شطرنج
czech defence
دفاع چک
polish defence
دفاع لهستانی
cozio defence
دفاع کوتسیو در روی لوپس
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
coast defence
پدافند ساحلی
closed defence
دفاع بسته در روی لوپس
close defence
سه مدافع
damiano's defence
دفاع دامیانو
czech defence
نام منسوخ دفاع اسلاو
ego defence
دفاع خود
defence station
readiness of degree third
dory defence
دفاع دوری
bogoliubov indian defence
دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
ministry of national defence
وزارت دفاع ملی
centre counter defence
دفاع متقابل مرکزی
king's indian defence
دفاع هندی شاه شطرنج
kevitz trajkovic defence
دفاع کویتس- تراکوویچ
caro kann defence
دفاع کارو- کان
franco indian defence
دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
mistake of law is no defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
civil defence service
خدمات کشوری
classical bononi defence
دفاع بنونی کلاسیک
cambridge springs defence
دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
secretary of state for defence
وزیر دفاع
franco baenoni defence
دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
nimzo indian defence
دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
ignorance of the law is no defence
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
ministry of national defence
وزارت پدافند ملی
ignorance of the face is a good defence
جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
mistake of fact is a good defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
Queen's English
[King's English]
<idiom>
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com