Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
radar trace
علامت رادار
Other Matches
value trace
اثر ارزشی
trace
رد یابی کردن نشان
trace
طرح کردن
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
نشانه
trace
رسم کردن
trace
ردیابی کردن
trace
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
رد الکترون
trace
تعقیب کردن
trace
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
to trace the cause of anything
علت اصلی
to trace the cause of anything
چیزیراپیداکردن
trace
اثر
trace
نشان
trace
رد
trace
ردیابی کردن رد پا
trace
جای پا
trace
مقدار ناچیز ترسیم
trace
رسم
trace
پی بردن به
trace
پی کردن
trace
دنبال کردن
trace
اثر گذاشتن
trace
ضبط کردن کشیدن
trace
رسم کردن ترسیم کردن
trace elements
عناصر کمیاب
logical trace
رد منطقی
pilot's trace
کالک دستی خلبان
pilot's trace
کالک راهنمای خلبان هواپیما
we cannot trace the petitioner
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
trace element
عنصر کم مقدار
trace conditioning
شرطی کردن ردی
To follow up (trace) something.
پی کاری را گرفتن
memory trace
رد یاد
stimulus trace
رد محرک
selective trace
ردیابی گزیده
to trace the p of a person
دودمان کسی راپرسیدن نسبت کسی راتعیین کردن
They found no trace of her .
ازاونشانی بدست نیامد
To be on someone trail. To trace someone.
رد کسی را دنبال کردن
trace compounds
ترکیبات کم مقدار
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
color trace recorder
رسام رنگی
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
He left no trace (mark,evidence).
اثری بجا نگذاشت
To follow up (trace) a matter (case).
موضوعی را دنبال کردن
radar
رادار
radar
دستگاه رادار
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar screen
indicator position plain :syn display radar
radar screen
صفحه تصویر رادار
radar quardship
نگهبانی رادار
radar scope
صفحه دید رادار
radar quardship
دیدبانی بارادار
radar ranging
تنظیم تیر به وسیله رادار
radar scope
صفحه رادار
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar ranging
میدان رادار
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar silence
خاموش کردن موقتی رادارها
radar silence
سکوت راداری
radar mast
دکلرادار
radar reflector
انعکاسرادار
warning radar
رادار هشدار دهنده
radar unit
مرکزرادار
weather radar
رادارآبوهوا
radar trap
وسیلهسرعتسنجموتور
radar trapping
اختلال پیدا کردن رادار
surveillance radar
رادار تجسس هدف
surveillance radar
رادار مراقبتی
search radar
رادار تجسسی
radar trapping
اختلال رادار
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar prediction
کسب اطلاعات به وسیله رادار
acquisition radar
رادار هدفیاب
radar beacon
برج دیدبانی رادار
radar beacon
برج مراقبت رادار
radar beacon
راهنمای رادار
radar beam
پرتو رادار
radar boresight
محوریابی رادار
radar boresight
تطابق خط دید رادار
radar clutter
منطقه کور رادار
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar altimetry
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
acquisition radar
رادار اکتشاف هدف
aerial radar
رادار هوایی
acquisition radar
رادار هدفیابی
doppler radar
رادار داپلر
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar
رادار دوپلر
radar operator
متصدی رادار
radar alimeter
فرازیاب رادار
radar antenna
انتن دار
radar comouflage
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar mile
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar measurement
اندازه گیری رادار
radar man
متصدی رادار
radar location
موقعیت رادار
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar installation
تاسیسات رادار
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
radar network
شبکه ی رادار
radar engineering
مهندسی رادار
radar echo
علایم روی صفحه رادار
radar equipment
تجهیزات رادار
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
radar countermeasures
پیش گیریهای ضد رادار
radar danning
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
target detection radar
رادارحمایتکنندههدف
surface surveillance radar
رادارمراقبسطحی
radar range mark
فاصله یاب راداری
fire control radar
رادار کنترل اتش
anti-radar missile
گلولهموشکضدرادار
air search radar
رادارردیابهوایی
air control radar
رادارکنترلهوایی
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
radar picket cap
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sidelooking airborne radar
رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
sidelooking airborne radar
رادارجانبی
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
battery integration end radar display
equipment
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com