English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (2 milliseconds)
English Persian
radio beacon بیکن رادیویی
radio beacon انتن بی سیم
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
Other Matches
beacon برج دیدبانی
beacon on رادارتعقیب هدف خود را روشن کن
beacon on اسم رمز برای فرمان
beacon off رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
beacon off اسم رمز برای فرمان
beacon باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon دیدگاه
beacon برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon فار دریایی
beacon سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود
beacon راهنما
beacon بیکن
beacon چراغ دریایی
air beacon برج مراقبت پایگاه
stuck beacon ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
radar beacon راهنمای رادار
radar beacon برج مراقبت رادار
radar beacon برج دیدبانی رادار
Belisha beacon نوعیچراغراهنماییچشمکزن
locator beacon برج اکتشاف هوایی
locator beacon برج اکتشافی
day beacon برج ناوبری روز
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
beacon double اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
beacon frame فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
airborne beacon رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
radio رادیویی
radio رادیو
radio با رادیومخابره کردن
radio پیام رادیویی فرستادن
radio بی سیم
radio با بی سیم مخابره کردن
a radio رادیو
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio detection اکتشاف رادیویی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio control فرمان رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting پخش رادیویی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button دکمه رادیو
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio carpal زندی مچی
radio centeral مرکز بی سیم
radio engineering تکنیک رادیو
radio engineering مهندسی رادیو
radio ferquency بسامد رادیویی
radio telephony تلفن بیسیم
radio tube لامپ رادیو
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio section بخشرادیو
radio mast بخشرادیو
radio antenna آنتنرادیویی
wired radio پخش با سیم
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave موج رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio star اختر رادیو
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio set دستگاه رادیو
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence سکوت رادیویی
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio telescope رادیو تلسکوپ
auto radio گیرنده اتومبیل
radio telescope رادیوی نجومی
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source چشمه اخترواره
radio source چشمه شبه اختری
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
auto radio رادیوی اتومبیل
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones تلفن بی سیم
radio telescope تلسکوپ رادیویی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescopes رادیوی نجومی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio telephone تلفن بی سیم
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
directional radio رادیوی جهت دار
radio guard نگهبان بی سیم
radio match رویارویی رادیویی
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio relay رادیو رله
radio receiver گیرنده رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radio operator متصدی بی سیم
radio operator بی سیم چی
radio link پیوند رادیویی
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio active دارای تشعشع اتمی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio active رادیواکتیو
radio horizon افق رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio call sign معرف رادیویی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio data link ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio frequency biasing بایاسینگ فرکانس بالا
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio frequency choke چوک رادیو
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio direction finding جهت یابی بی سیم
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
portable CD radio cassette recorder جایگاهCD
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
portable CD radio cassette recorder ضبطورادیو
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com