Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
English
Persian
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio detection
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
Other Matches
detection
ردیابی
detection
کشف
detection
بازیابی بازرسی
detection
تفتیش
detection
اکتشاف
detection
اشکارسازی
detection
نمایان سازی
detection
عمل تشخیص چیزی
detection
یافت
detection
اشکار سازی
signal detection
علامت یابی
probability of detection
احتمال کشف
probability of detection
احتمال اکتشاف
grid detection
اشکارسازی شبکه
fault detection
عیب یابی
error detection
خطا یابی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
surface detection
اکتشاف سطحی
detection range
قدرت اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
detection limit
حد اشکارسازی
collision detection
تشخیص تصادم
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
collision detection
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
comouflage detection photography
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
square law detection
یکسوکنندگی مربعی
fire detection system
سیستم اشکارساز حریق
grid current detection
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
anode band detection
یکسوسازی اندی
detection of seismic waves
ردیابامواجمرتعش
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
metal detection device
دستگاه فلزیاب
target detection radar
رادارحمایتکنندههدف
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
radio
رادیو
a radio
رادیو
radio
با رادیومخابره کردن
radio
پیام رادیویی فرستادن
radio
رادیویی
radio
با بی سیم مخابره کردن
radio
بی سیم
radio day
یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio dicipline
انضباط مکالمه بی سیم
radio engineering
تکنیک رادیو
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
radio engineering
مهندسی رادیو
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio beacon
انتن بی سیم
radio control
دستگاه کنترل بی سیم
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button
دکمه رادیو
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio carpal
زندی مچی
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio centeral
مرکز بی سیم
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
radio beacon
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio ferquency
بسامد رادیویی
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave
موج رادیویی
radio-controlled
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio waves
امواج رادیویی
pirate radio
خبرپراکنیغیرقانونی
wired radio
پخش با سیم
radio antenna
آنتنرادیویی
radio mast
بخشرادیو
radio tube
لامپ رادیو
radio telephony
تلفن بیسیم
radio telegraphy
تلگراف بیسیم
radio fix
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio set
دستگاه رادیو
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence
سکوت رادیویی
radio sonobuoy
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star
اختر رادیو
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
radio section
بخشرادیو
radio approach
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio telescope
رادیوی نجومی
radio frequency
فرکانس بالا
radio frequency
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio-telephone
تلفن بی سیم
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
تلفن بی سیم
radio telescopes
رادیوتلسکوپ
radio guard
نگهبان بی سیم
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon
افق رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
directional radio
رادیوی جهت دار
auto radio
رادیوی اتومبیل
field radio
بی سیم صحرایی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
auto radio
گیرنده اتومبیل
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radio-telephones
تلفن بی سیم
main radio
اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source
چشمه اخترواره
radio interference
پارازیت رادیویی
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio source
چشمه شبه اختری
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
radio relay
رادیو رله
radio relay
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active
رادیواکتیو
radio active
دارای تشعشع اتمی
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio altimeter
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
radio telescope
رادیوتلسکوپ
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radio navigation
ناوبری رادیویی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio link
پیوند رادیویی
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
radio operator
متصدی بی سیم
radio operator
بی سیم چی
radio telescopes
رادیوی نجومی
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
airborne radio relay
سیستم رادیو رله هوابرد
automobile radio equipment
رادیوی اتومبیل
radio frequency choke
چوک رادیو
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
radio direction finding
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
radio data link
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio position finding
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio call sign
معرف رادیویی
radio frequency biasing
بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
personal radio cassette player
رادیووضبطصوتشخصی
portable CD radio cassette recorder
ضبطورادیو
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
portable CD radio cassette recorder
جایگاهCD
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com