English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
radio direction finding جهت یابی بی سیم
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
Search result with all words
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Other Matches
direction finding سمت یابی کردن
direction finding جهت یابی کردن
direction finding جهت یابی
direction finding aerial انتن جهت یابی
direction finding station پست جهت یابی
maximum direction finding جهت یابی حداکثر
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
finding مکشوفات
finding یافته
finding یابش
finding اکتشاف
finding کشف
finding انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
finding افزار
finding حکم
range finding تخمین مسافت کردن
range finding مسافت یابی
position finding موقعیت یابی
fact-finding ماموریتکشفحقیقت
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
fault finding عیب یابی
cost finding ارزش یابی
fact finding body هیات تحقیق
fact finding body کمیسیون تحقیق
direction گرا
self direction خودفرمان
direction for use دستوراستعمال
X direction حرکت افق
direction سرپرستی
direction سمت بافت
direction جهت خواب فرش
Y direction حرکت عمودی
direction to be followed جهتحرکت
direction سازمان دهی یامدیریت
direction مسیر هدایت کردن
direction هدایت رهبری
direction ارشاد
direction سمت
direction هدایت
direction سو
direction جهت
direction مسیر
direction دستور
direction اداره جهت راه
direction رهبری
direction امتداد
direction دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
direction دستورالعمل جهت
direction راستا
direction کارگردانی
direction of a current current a of set
direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
direction of attack سمت حمله
direction of attack سمت تک
flow direction جهت گردش
wind direction جهتوزشباد
reaction direction جهتواکنش
direction of fire سمت تیر
direction of thread سوی پیچش پیچ
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
instrument direction سمت زاویه یاب
fire direction هدایت اتش
field direction جهت میدان
main direction جهت اصلی
fire direction هدایت کردن اتش
magnetic direction جهت مغناطیسی
direction rectifier یکسوکننده سمتی
direction peg میخ نشانه
instrument direction سمت اندازه گیری شده
direction of thread جهت پیچ
direction finder دستگاه جهت یاب
compass direction سمت قطب نما
art direction آرایش
briefing direction دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
bearing direction جهت قرار گرفتن یاطاقان
in the opposite direction. در جهت مخالف
stage direction کاگردانی
In the opposite direction . درجهت مخالف
direction of points جهتیاب
direction of Mecca بهجهتمکه
art direction شکل بندی
the direction to mecca قبله
stage direction مدیریت
art direction ترکیب
art direction دکور
compass direction گرای مغناطیسی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
direction finder راستایاب
direction finder جهتیاب
direction finder جهت یاب خودکار
direction finder سمت یاب
direction finder جهت یاب رادیویی
direction finder جهت یاب
direction center مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
direction center مرکز هدایت عملیات
direction board پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
direction board صفحه سمت نما
cutting direction of a saw جهات برش اره
direction indicator دستگاه جهت نمایی
ina northerly direction سوی شمال
ina northerly direction بطرف شمال شمالا
magnatic direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی
rotation in a clockwise direction گردش به راست
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
current direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت جریان
rotation in a clockwise direction گردش در جهت عقربه ساعت
automatic direction finder جهت یاب اتوماتیک
fire direction net شبکه هدایت اتش
fire direction center مرکز هدایت اتش
wind direction and speed جهتوسرعتوزشباد
radio بی سیم
radio پیام رادیویی فرستادن
radio با رادیومخابره کردن
radio رادیویی
radio رادیو
radio با بی سیم مخابره کردن
a radio رادیو
The aircrafts was flying in a northerly direction. هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio engineering مهندسی رادیو
radio ferquency بسامد رادیویی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio set دستگاه رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio sextant سکستانت رادیویی
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
wired radio پخش با سیم
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio antenna آنتنرادیویی
radio mast بخشرادیو
radio section بخشرادیو
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio waves امواج رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star اختر رادیو
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio telephony تلفن بیسیم
radio tube لامپ رادیو
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source چشمه اخترواره
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio source چشمه شبه اختری
radio guard نگهبان بی سیم
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon افق رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
directional radio رادیوی جهت دار
radio telescope رادیوی نجومی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescopes رادیوی نجومی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio telephone تلفن بی سیم
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones تلفن بی سیم
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
auto radio رادیوی اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio match رویارویی رادیویی
radio centeral مرکز بی سیم
radio active رادیواکتیو
radio active دارای تشعشع اتمی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com