English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
Other Matches
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
low frequency amplifier تقویت کننده فرکانس پایین
audio frequency amplifier فزونساز صوتی
high frequency amplifier تقویت کننده فرکانس بالا
frequency selective amplifier تقویت کننده سلکتیو فرکانس
intermediate frequency amplifier تقویت کننده فرکانس میانی
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency choke چوک رادیو
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio frequency biasing بایاسینگ فرکانس بالا
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
x amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
amplifier تقویت کنندهء برق
amplifier فزونساز
amplifier بلند گو
amplifier نیروافزا
amplifier تقویت کننده
amplifier مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier فزون ساز
audio amplifier تقویت کننده صوتی
audio amplifier امپلی فایر صوتی
feedback amplifier تقویت کننده فیدبک
amplifier tube لامپ فزون ساز
differential amplifier تقویت کننده تفاضلی
class c amplifier فزون ساز درجه سی
class b amplifier فزون ساز درجه ب
class ab amplifier فزون ساز درجه ا ب
class a amplifier فزون ساز درجه ا
chrominance amplifier فزون ساز رنگ تابی
cascode amplifier فزون ساز کاسکودی
z axis amplifier تقویت کننده محور "زد"
broadband amplifier فزونساز باند گسترده
bandpass amplifier فزونساز پالاییده
pulse amplifier تقویت کننده پالس
linear amplifier تعویض کننده خطی
line amplifier تقویت کننده خط
light amplifier تقویت کننده ی نور
intermediate amplifier تقویت کننده میانی
magnetoresistive amplifier تقویت کننده مغناطیسی
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
input amplifier تقویت کننده ورودی
input amplifier تقویت کننده اولیه
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier امپلیفایر مغناطیسی
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
power amplifier تقویت کننده قدرت
output amplifier تقویت کننده خروجی
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
operational amplifier تقویت کننده محاسباتی
multiple amplifier تقویت کننده چند طبقه
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
main amplifier تقویت کننده اصلی
impluse amplifier تقویت کننده ضربه جریان
y axis amplifier تقویت کننده محور ایگرگ
triode amplifier فزون ساز سه قطبی
back of the amplifier آمپیلیفایرعقبی
tube amplifier تقویت کننده لامپی
x axis amplifier تقویت کننده محور ایکس
video amplifier تقویت کننده تصویری
voltage amplifier تقویت کننده ولتاژ
video amplifier فزون ساز ویدئو
voltage amplifier امپلیفایر ولتاژ
audio amplifier فزونساز صوتی
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
sense amplifier تقویت کننده حسی
relay amplifier تقویت کننده امدادی
sweep amplifier فزون ساز روبنده
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
low pass amplifier تقویت کننده پایین گذر
high fidelity amplifier تقویت کنندههای فا
high fidelity amplifier امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
push pull amplifier تقویت کننده پوش- پول
public address amplifier فزون ساز بلندگوی اجتماعات
sound volume amplifier تقویت کننده شدت صوت
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
microphone pre amplifier پیش فزون ساز میکروفون
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
beam power amplifier tube لامپ فزونساز اشعهای
a radio رادیو
radio رادیو
radio رادیویی
radio با رادیومخابره کردن
radio پیام رادیویی فرستادن
radio با بی سیم مخابره کردن
radio بی سیم
radio source چشمه اخترواره
radio source چشمه شبه اختری
radio wave موج رادیویی
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio tube لامپ رادیو
radio telephony تلفن بیسیم
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio star اختر رادیو
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio silence سکوت رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio antenna آنتنرادیویی
radio mast بخشرادیو
radio section بخشرادیو
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
wired radio پخش با سیم
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio guard نگهبان بی سیم
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio engineering مهندسی رادیو
radio centeral مرکز بی سیم
radio carpal زندی مچی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio button دکمه رادیو
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio broadcasting پخش رادیویی
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio beacon انتن بی سیم
radio ferquency بسامد رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio control فرمان رادیویی
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio engineering تکنیک رادیو
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio detection اکتشاف رادیویی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio operator بی سیم چی
radio operator متصدی بی سیم
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio navigation ناوبری رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio interference پارازیت رادیویی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio receiver گیرنده رادیویی
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio active دارای تشعشع اتمی
radio active رادیواکتیو
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio set دستگاه رادیو
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio relay رادیو رله
radio horizon افق رادیویی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes رادیوتلسکوپ
auto radio گیرنده اتومبیل
field radio بی سیم صحرایی
radio telescope رادیوی نجومی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones تلفن بی سیم
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telephone تلفن بی سیم
auto radio رادیوی اتومبیل
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio telescope تلسکوپ رادیویی
directional radio رادیوی جهت دار
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescopes رادیوی نجومی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio direction finding جهت یابی بی سیم
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
radio data link ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com