English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
radio mast بخشرادیو
Other Matches
mast دکل قایق بادبانی
mast تیر
mast دکل یکپارچه
mast دیرک بادکل مجهز کردن
mast دکل
mast افراشتن پرچم به دکل ناو
mast دیرک
nt mast دکلجانبیرویعرشه
mission mast دکل سوم کشتی
mast high تمام افراشته
mast high پرچم افراشته
mast head نوک دکل کشتی
mast frame قاب چهارگوش
main mast دکل اصلی
lower mast دکل پایین
lattice mast دکل مشبک
half mast نیم افراشتن پرچم
half mast نیم افراشتگی پرچم
half mast نیم افراشته
half mast نیم افراشتن
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
tower mast برجدکل
mast foot پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
pole mast دیرک یک پارچه
request mast از طریق سلسله مراتب
pine mast سیب صنوبر جوزکلاغ
the mast has raked مایل شدن
the mast has raked کج شدن
the mast has raked مایل کردن
the mast has raked کج شدگی
tubular mast دکل لولهای
pine mast میوه کاج
mast sleeve روکشدکل
pole mast دکل یک تیکه
radar mast دکلرادار
half mast نیم افراشتگی
crosstree mast دکل صلیبی
half-mast نیمه افراشتن
goalpost mast دکل دو پایه
half-mast نیمه افراشتگی
aerial mast دکل انتن
half-mast پرچم نیمه افراشته
fore-royal mast دکلاصلیکشتی
made or built up mast دگل چند تیکه
half mast high نیمه افراشته
radio پیام رادیویی فرستادن
radio با بی سیم مخابره کردن
radio رادیویی
radio بی سیم
radio با رادیومخابره کردن
radio رادیو
a radio رادیو
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio sextant سکستانت رادیویی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio ferquency بسامد رادیویی
radio engineering مهندسی رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio set دستگاه رادیو
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio carpal زندی مچی
radio centeral مرکز بی سیم
radio button دکمه رادیو
radio compass قطبنمای رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio silence سکوت رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio antenna آنتنرادیویی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio section بخشرادیو
radio telescope تلسکوپ رادیویی
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
wired radio پخش با سیم
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star اختر رادیو
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio telephony تلفن بیسیم
radio tube لامپ رادیو
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave موج رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
field radio بی سیم صحرایی
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio telephone تلفن بی سیم
radio guard نگهبان بی سیم
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon افق رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio source چشمه شبه اختری
radio source چشمه اخترواره
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
radio telescope رادیوی نجومی
directional radio رادیوی جهت دار
auto radio گیرنده اتومبیل
auto radio رادیوی اتومبیل
radio-telephones تلفن بی سیم
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio telescopes رادیوی نجومی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio navigation ناوبری رادیویی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator متصدی بی سیم
radio relay رادیو رله
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active رادیواکتیو
radio active دارای تشعشع اتمی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio beacon انتن بی سیم
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio beacon بیکن رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
radio operator بی سیم چی
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting پخش رادیویی
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radio call sign معرف رادیویی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency choke چوک رادیو
radio direction finding جهت یابی بی سیم
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio data link ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio frequency biasing بایاسینگ فرکانس بالا
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
portable CD radio cassette recorder جایگاهCD
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
portable CD radio cassette recorder ضبطورادیو
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com