Dictiornary-Farsi | raid clerk | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 58 (4 milliseconds)

English	Persian
raid clerk	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی


Other Matches

clerk	دبیر
clerk	دفتردار
clerk	کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk	متصدی
clerk	دفتردار کارمند
clerk of the course	منشی گروه داوران
clerk	منشی
raid	تک ناگهانی حمله هوایی
raid	حمله ناگهانی
raid	ورود ناگهانی پلیس
raid	یورش اوردن
raid	هجوم اوردن
raid	تاخت و تاز
raid	تک نفوذی سریع
raid	سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid	یورش
raid	تک هوایی
raid	تک سریع تاخت و تاز
raid	کمین
clerk of the works	سرکارساختمانی
data clerk	فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
file clerk	مامور بایگانی
file clerk	بایگان
clerk of the works	استادکار
parish clerk	کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
stock clerk	انباردار
tally clerk	بارشمار
town clerk	کارمند شهرداری یافرمانداری
sales clerk	فروشنده
filing clerk	دفتردار-بایگان
clerk of the scale	متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
clerk of the court	کاتب
lay clerk	سرود خوان کلیسا
booking clerk	بلیط فروش
authorised clerk	کارمندصلاحیت دار
authorised clerk	واسطه مجاز
articled clerk	کاراموز
to makea raid.on	حمله کردن بر
police raid	حمله ناگهانی پلیس
air raid	بمباران هوایی
bombing raid	بمبارانکردن
air raid	تک هوایی
an air raid	بمباران
sneak raid	کمین سریع تک برق اسا
sneak raid	دستبرد سریع
sneak raid	دستبرد
nuisance raid	تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده
nuisance raid	تک ایذایی
an air raid	حمله هوایی
police raid	ورود ناگهانی پلیس
army postal clerk	متصدی پست ارتشی
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
large scale raid	حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
air raid shelter	پناهگاه حمله هوائی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .	کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
air raid reporting control ship	گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid.	بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.