English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
railroad system سیستم راه اهن
Other Matches
railroad راه اهن
railroad با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
railroad سرهم بندی کردن
railroad پاپوش درست کردن
railroad junction دوراهی راه اهن
railroad gravel سنگریزههای دو طرف ریلهای راه اهن
railroad bridge پل راه اهن
railroad gate درب ورودی راه اهن
railroad engineering مهندسی یا تکنیک راه اهن
railroad coupling پیوست یا تزویج راه اهن
railroad rail ریل راه اهن
railroad service سرویس راه اهن
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
railroad tariff تعرفه راه اهن
railroad tariff عوارض راه اهن
railroad tranportation حمل و نقل راه اهن
railroad tranportation بارکشی راه اهن باربری راه اهن
railroad tariff نرخ راه اهن
railroad construction ساختمان راه اهن
railroad carriage اطاق کالسکهای راه اهن
elevated railroad ترن هوایی
railroad accident سانحه راه آهن
elevated railroad خط اهن هوایی
railroad car واگن راه اهن
railroad service خدمات راه اهن
railroad carriage واگن باری
railroad tie plate بالشتک ریل راه اهن
railroad engineer [American E] راننده قطار
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
i.f.f. system دستگاه تشخیص
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
value system نظام ارزشها
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system منظومه
system سامانه
c.g.s. system دستگاه سگث
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system همستاد روش
system روش اصول
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system سلسله
system رشته دستگاه
system طرز روش
system نظم ترتیب
system نظام سیستم
system تشکیلات
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system جهاز
system طرز اسلوب
system قاعده رویه
system نظم منظومه
system نظام
system سازمان
system اصول وجود
system سازگان
system سیستم
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system همست
system اسلوب
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
limbic system دستگاه کناری
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
system loader بارکننده سیستم
isolated system سیستم منزوی
system log شرح ماوقع سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system mangement مدیریت سیستم
system of forces دستگاه نیروها
system of units دستگاه یکانها
vantilating system سیستم تهویه
system of ventilation سیستم تهویه
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system of units دستگاه واحدها
system of units سلسه احاد
interactive system سیستم فعل و انفعالی
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system disk دیسک سیستم
system overhead بالاسری سیتم
system library کتابخانه سیستم
measuring system سیستم سنجش
total system سیستم کامل
mature system سیستم کامل
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system engineer مهندس سیستم
system engineering مهندسی سیستم
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
market system نظام بازار
system floder مخزن سیستم
system file فایل سیستم
management system سیستم اداره
system dynamics پویائی نظام
merit system نظام شایستگی نگر
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system implementation پیاده سازی سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
system generation ایجاد سیستم
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system سیستم مدیریت
information system سیستم اطلاعات
formmal system سیستم صوری
system's design طرح سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
system's design ساختمان سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system unit محفظه سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
tandem system سیستم دو پشته
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system سیستم تلفن
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
tax system نظام مالیاتی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
target system سیستم هدفها
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system programmer برنامه نویس سیستم
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
induction system سیستم مکش
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead مازاد سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system programs برنامههای سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
information system سیستم اطلاعاتی
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
polyphase system دستگاه چندفاز
supervisory system سیستم نافر
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
planetary system سیستم خورشیدی
symmetrical system جریان متقارن
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis سیستم انالیز
operating system/ سیستم عامل دو
system analysis تحلیل سیستم
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
synchronous system سیستم همگام
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
phonetic system سیستم صوتی
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
price system نظام قیمت
price system نظام قیمتی
recoil system دستگاه دافع توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com