Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
railway consignment note
سند ارسال کالا با راه اهن
Other Matches
consignment note
اعلامیه حمل
consignment note
بارنامه
consignment note
سند ارسال کالا
inland waterway consignment note
صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
consignment
محموله کالای ارسالی
consignment
حمل
consignment
محموله مرسوله
consignment
کالای امانی
consignment
محموله
consignment
امانت فروش
consignment
امانت فرستادن
consignment
کالای امانت فروش
consignment
کالای ارسال شده
consignment
کالای ارسالی
consignment
محموله
consignment
مرسوله
on consignment
بصورت امانی
consignment
ارسال
goods on consignment
کالاهای امانی
consignment stock
کلاهای امانی
air consignment
محموله هوایی
railway
خط اهن
railway
راه اهن
railway
وابسته به راه اهن
railway freight
بار راه اهن
railway end
پل سکوی راه اهن
railway embankment
پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
at railway speed
با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
at railway speed
بسیار تند
electric railway
راه اهن برقی
railway engine
لکوموتیو
railway engineer
مهندس راه اهن
railway freight
کرایه راه اهن
railway tracks
مسیر راه اهن
railway bridge
پل راه اهن
railway siding
دوراهی راه اهن
funicular railway
راه اهن دوطرفه
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
marine railway
ریل دریایی
marine railway
ریل ابی
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
railway track
خط اهن
railway track
مسیر راه اهن
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
railway tracks
خط اهن
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
railway wagon
واگن راه اهن
railway freight
بارکشی راه اهن
railway system
شبکه راه اهن
cable railway
ترن کابلی
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway receipt
رسید راه اهن
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper
تراورس
railway station
ایستگاه راه اهن
railway superstructure
روسازی راه اهن
railway system
سیستم راه اهن
railway traffic
امد و شد راه اهن
cable railway
تراموای
street railway
خطوط تراموا
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
quayside railway
راهآهناسکله
underground railway
راه اهن زیرزمینی
railway rate
نرخ راه اهن
railway motor
موتور راه اهن
railway motor
موتوربان
railway rate
مالیات راه اهن
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
railway station
ایستگاه قطار
railway line
خطراهآهن
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
car railway carriage
واگن
railway track layer
ریل گذر راه اهن
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
Take me to the main railway station!
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
railway bill of lading
بارنامه راه اهن
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
suburban commuter railway
راهآهنحومههرروزه
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
double track railway bridge
پل راه اهن باسکوی دوبل
note
اسکناس
to take note of
ملاحظه کردن
note of a
علامت تعجب
note of a
نشان شگفت
note
توجه کردن ذکر کردن
whole note
گرد
note
نت موسیقی نوشتن
note
ملاحظه کردن
take note of
اتخاف سند کردن
take note
اتخاذ سند کردن
note
pro-memoria
note
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note
نامه رسمی
note
تبصره قبض
note
تفسیر
note
درنظر گرفتن
note
سند
note
یادداشت
note
تذکر
note
توجه
note
بخاطرسپردن
note
تبصره یادداشت ها
note
کلید پیانو
note
اهنگ صدا نت موسیقی
note
خاطرات یادداشت
Please note
[that]
...
قابل توجه است که
note
یادداشت کردن
i will note it down
یاد داشت میکنم
d. note
درخواست پرداخت
note
ثبت کردن
recommendatory note
پی نوشت
promissory note
فته طلب یا پته طلب قبض عندالمطالبه
promissory note
سند ذمهای
promissory note
سند بدهی
promissory note
برگه بدهی
promissory note
اسناد اعتباری
note values
انواعنت
rectification note
اصلاحیه
sick note
گواهیپزشکیاستعلاجی
worthy of note
قابل ملاحظه
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
treasury note
اسکناس صادره از طرف خزانه
sixteenth note
نت یک شانزدهم
to sund a note
نواختن یک نت
to make a note of
یاد داشت کردن
half-note
نیم پرده
time note
سند یا قبض مدت دار
half note
نیم پرده
promissory note
فته طلب
promissory note
سفته
credit note
اعلامیه بستانکاری
debit note
صورتحساب بدهی
freight note
سندکرایه و بارکشی
covering note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover note
گواهی بیمه نامه
grace note
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
ground note
نت زمینه
cover note
بیمه نامه موقت
issue note
برگه صدور
key note
معرف مایه
key note
مایه نما
marginal note
حاشیه
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
freight note
صورتحساب هزینه حمل
foot note
زیرنویس
debit note
رسید بدهکار
delivery note
حواله تحویل
delivery note
فهرست کالاهای در حال حمل
demand note
مطالبه نامه
demand note
سفته
demand note
چک تمسک
eighth note
نت اکتاو
eighth note
نت یک هشتم
debit note
سند هزینه
foot note
پی نوشت
foot note
پانوشت
contract note
سند قرارداد
credit note
صورت وضعیت اعتباری
packing note
گواهی بسته بندی
quarter note
نت یک چهارم
advice note
یادداشت اطلاع
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
borrower's note
قبض بدهکاری
bank note
چک تضمین شده
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
bank note
پول
packing note
فهرست بسته بندی
advice note
دستورپیش پرداخت
credit note
برگ بستانکار
note book
دفتریاد داشت
note book
دفتر کتابچه
note of hand
قبض عندالمطالبه
note paper
کاغذ نویسی
note paper
کاغذ رقعهای
credit note
سند بدهی
advice note
حواله پیش پرداخت
note verbal
verbal
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
bank note
اسکناس
air consignnment note
قبض حمل هوایی
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
goods received note
برگه دریافت کالا
A sharp note(reply).
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
materials returned note
برگه مواد برگشتی
To make an apt remark . To stpike the right note.
بجا سخن گفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com