Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (2 milliseconds)
English
Persian
raise edges
لبههای برامده
Other Matches
edges
لبه دار کردن
edges
یال لبه
edges
کناره
edges
دوره
edges
تیزی
edges
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges
به کار می رود
edges
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edges
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edges
طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edges
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges
: کنار
edges
لبه
edges
نبش
edges
کناره تیزی
edges
برندگی
edges
اریب وار پیش رفتن
edges
کم کم پیش رفتن
knife-edges
لبه تیغ
knife-edges
لبه چاقو
knife-edges
تیغه در
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
knife-edges
لبه کارد
blade with two bevelled edges
تیغهبادولبهمایل
to raise
نام بردن
raise
بالابردن
raise
زیادکردن ترقی دادن
raise
برپا داشتن
raise
بنا کردن زنده کردن برانگیختن
raise
تحریک کردن بعمل اوردن
raise
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
to raise
مطرح کردن
to raise
اشاره کردن
to raise
ذکر کردن
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
raise
اقامه کردن
raise
از بین بردن
raise
پروراندن زیاد کردن
raise
تولید کردن
raise
بیدارکردن
raise
برافراشتن
raise
بر پاکردن
raise
رفیع کردن
raise
باراوردن
raise
بالا کشیدن
raise
بالا بردن
raise
دفع کردن
raise
تحریک کردن
raise
افزایش
raise
از جا کندن
raise
بالا بردن دستمزد
raise
ترقی دادن اضافه حقوق
raise
ترفیع
raise of loom
بنا کردن دار قالی
raise Cain
<idiom>
کمک ،کاری انجام دادن
raise a hand
<idiom>
به دردسر انداختن
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
To raise money.
پول فراهم کردن
toe raise
تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
to raise up seed
تولید نسل کردن
to raise the wind
پول برای مقصودی فراهم کردن
raise eyebrows
<idiom>
ایجاد مشکل و زحمت
to raise a monument
برپا کردن بنای یادگاری
raise of loom
برافراشتن
raise of loom
بالا بردن
raise of loom
بنا کردن دار قالی
to raise dust
گرد و خاک به پا کردن
to raise a stink
<idiom>
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
raise cain
پیراهن عثمان کردن
raise a question
مطرح کردن سوال
to raise a monument
ساختن بنای یادگاری
to raise the devil
شلوق کردن
to raise hell
اغتشاش کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
raise an argument
احتجاج
raise an argument
حجت اوردن
raise a laugh
خنده راه انداختن
raise a dust
داد و بیداد کردن
raise a dust
گرد و خاک بلند کردن
raise a hell
شلوغ کردن
raise a hell
اشوب کردن
raise a devil
شلوغ کردن
raise a devil
اشوب کردن
raise a cain
شلوغ کردن
raise a cain
اشوب کردن
lateral raise
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
front raise
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
edge raise
بلندی لبه ورق
donkey raise
تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
raise its head
پیدا شدن
raise its head
پدید امدن
raise money
فراهم کردن پول
to raise a dust
شلوق کردن
to raise a dust
اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
to raise a ghost
روحی راحاضرکردن
to raise a dust
گردوخاک بلندکردن
to raise cain
اشوب کردن
raise the wind
پول برای مقصودی راه انداختن
raise the hand
بالابردن دست برنده
raise pistol
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
raise money
جمع اوری کردن پول
to raise a hue and cry
هیاهوراه انداختن
to raise a hue and cry
سروصدادر اوردن
Those who agree,raise their hands.
موافقین دستهایشان رابلند کنند
To obstruct. To raise difficulties.
سنگ انداختن (اشکالتراشی )
raise to a higher power
افزایش دادن نما
to raise big problems for the country
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
To raise difficulties . To creat obstacles.
اشکال تراشی کردن
to raise big problems for the country
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
To raise a question . To bring up a matter .
موضوعی رامطرح کردن
To kick up a row. To raise hell. To make a scene.
داد وبیداد را ؟ انداختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com