English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
range dispersion پراکندگی در برد
range dispersion پراکندگی بردی
Other Matches
dispersion پخش شدگی
dispersion متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
dispersion اولیه
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
dispersion پاشیدگی
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
dispersion تجزیه نور
dispersion پراکندگی
dispersion انتشار
dispersion اوارگی تجزیه نور
dispersion تفرق
dispersion پراکندگی تیر
dispersion پراکندگی منطقه پراکندگی
dispersion تفرقه گسترش یکان
rectangle of dispersion مستطیل پراکندگی گلوله ها
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
center of dispersion مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
center of dispersion مرکز پراکندگی
relative dispersion پراکندگی نسبی
acoustic dispersion سیستم پخش اکوستیک
acoustic dispersion پژواک
zone of dispersion منطقه پراکندگی گلوله ها
material dispersion پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
coefficient of dispersion ضریب پراکندگی
cone of dispersion مخروط پراکندگی
cone of dispersion مخروط پراکندگی بسکها
dispersion of light پاشیدگی نور
dispersion of light تجزیه نور
dispersion pattern شکل پراکندگی
dispersion pattern مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion rectangle مستطیل پراکندگی
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
longitudinal dispersion پراکندگی طول
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
molecular dispersion پاشندگی مولکولی
dispersion hardening سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
dispersion formula فرمول پاشندگی
discriminal dispersion پراکندگی افتراقی
dispersion coefficient ضریب پراکندگی
dispersion medium محیط پاشندگی
dispersion equation معادله پاشندگی
dispersion error اشتباه پراکندگی
dispersion error اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
dispersion force نیروی پاشیدگی
optical rotatory dispersion پاشندگی چرخش نوری
range حدود
out of range که خارج از حد سیستم باشد
out of range دور از تیر رس یا صدارس
within range در تیررس
within range در برد جنگ افزار
range k ضریب تصحیح برد
range k ضریب تصحیح کای برد
range دامنه [ریاضی]
in range with درخط
in range with در امتداد
range name نام دامنه
range درصف اوردن
range چشم رس
range رسایی
range مرتب کردن میزان کردن
range دسته
range در طبقه قرار دادن
range به خط کردن
range حدود محدوده
range ردیف
range به نظم وترتیب واداشتن
range تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range رشته کوه
range فاصله
range صف
range حد فاصل
range تیررس برد
range حدودجذر و مد دریا
range مسافت
range منحنی مبنا
range تغییر کردن خط مبنا
range اراستن
range حوزه
range عبور کردن مسطح کردن
range سیر و حرکت کردن
range دامه تغییرات
range محدوده
range دامنه
range دسترسی
range دامنه تغییرات
range سلسله
range برد سلاح
range میدان تیر
range بردهدف
range گام
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range طیف
range حیطه
range ناحیه
range طبقه
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
range رشته
range سلسله ردیف
range قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range میدان حدودتغییرات
range برد
range گستره
range مجموعه مقادیر مجاز
range بر
range مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range یک خانه یا تعدادی خانه
range حدود وسعت
range مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range check بررسی محدوده
range adjustment تنظیم مسافت
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card کارت برد
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range calibration تنظیم مسافت
range ladder تنظیم با نردبان بردی
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range alongside نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
range markers چراغ شاخص مسیر
range angle زاویه بردی هواپیما
range house دفتر میدان تیر
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range marker فاصله یاب راداری
range light چراغ دوم دکل ناو
range board میز تنظیم مسافت
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
range adjustment تنظیم برد
Range of mountains. رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
range finder مسافت سنج دریایی
range format قالب دامنه
range flag پرچم میدان تیر
range firing تیراندازی در میدان تیر
range finding تخمین مسافت کردن
range of doubt گستره شک [ریاضی]
range angle زاویه مربوط به برد مورب هدف
range finder هدفیاب
range finder مسافت یاب
range expression عبارت دامنه
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
range effects اثرات بردی
range keeper محاسب مسافت توپ
range finding مسافت یابی
range keeper محاسب توپ
range correct برد خوب
range indicator مقیاس مسافت
range indicator طبله مسافت
range indicator شاخص مسافت
range house اطاق انبارمیدان
range drum طبله مسافت
range drum طبله بستن مسافت به توپ
range effects اثرات برد
free-range آزادچر
subcaliber range میدان تیر مخصوص
subcaliber range میدان تیر لوله جوفی
stress range گستره تنش
slant range برد مایل
slant range برد مورب هدف
restriction of range محدودیت دامنه
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
range wind باد در برد
range wind باد بردی
range table جدول تیرتوپ
range table جدول مسافت توپ
range spread اتش درعمق
subcaliber range تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
free-range خانگی
visibility range شعاع عمل دیدبانی یا دید
visibility range میدان دید
visual range حیطه دید
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
tropic range دامنه استوایی
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
the range of voice دانگ صدا
the range of a firearm تیر رس
target range مسافت هدف میدان تیر مشقی
target range برد هدف
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
range spotting تخمین مسافت کردن
range of variation ناحیه انحراف
range of variation ناحیه تغییر
range of stress دامنه تنش
range of storke ناحیه ضربه
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
range of motion دامنه حرکت
range of instrument حد کار سنجه
range of adjustment ناحیه تنظیم
range meter فاصله سنج
range correction تصحیح برد تیراندازی
range correction تصحیح برد سلاح
range officer افسر مسئول میدان تیر
range officer افسرتیر
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
range sensing تخمین مسافت
range section قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
repeat range فرمان برد از نو
range spread اتش درو در عمق
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com