Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
range drum
طبله مسافت
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
Other Matches
to drum out
بیرون کردن
drum
درام سیلندر استوانه
drum
گردونه دوار
drum
طوقه
drum
طبل زدن
drum
فرف استوانه شکل
drum
دهل
drum
طبله
drum
طبل
drum
چلیک
drum up
<idiom>
اختراع کردن
drum
[ستون استوانه شکل]
drum
طبلک بخار طبلک
drum
طبل کوس استوانه
drum
ی
drum
نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر
drum
طبلک
drum
نورد
drum
غلطک
drum
استوانه
drum
ساقه گنبد
drum
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
beat of drum
ضربه طبل
bass drum
کوس
bass drum
طبل بزرگ
memory drum
گردونه یاد
kettle drum
نقاره
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
to drum at a door
درکوبیدن
to drum at a door
درزدن
to drum a tune
ضرب مقامی راباکوس گرفتن
drum armature
ارمیچر استوانهای
smoked drum
گردونه ثبت کننده
at beat of drum
بصدای کوس
winding drum
قرقره سیم پیچی
kettle drum
دهل
drum roll
ضربات مداوم
drum roll
تندزنی
drum rolls
ضربات مداوم
drum brake
ترمزحلقوی
rotating drum
فرفاستوانهایشکلچرخشی
snare drum
زهطبل
tenor drum
طبلتنور
drum rolls
تندزنی
kettle drum
دمامه عصرانه مفصل
kettle drum
کوس
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
drum beat
صدای کوس
magnetic drum
طبلک مغناطیسی درام حافظه
drum switch
کلید غلطکی
drum turret
سر رولور استوانهای
print drum
طبله چاپ
drum majors
فرمانده طبالان
drum majors
طبل بزرگ
drum switch
جابجاگر استوانهای
rotary drum
طبلک گردان
revolving drum
طبله چرخان
gasoline drum
بشکه بنزین
grooved drum
قرقره شیاردار
guide drum
طبلک راهنما
log drum
طبله واقعه نگاره
magnetic drum
طبله مغناطیسی
magnetic drum
درام مغناطیسی
drum major
طبل بزرگ
drum storage
drum magnetic
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
drum plotter
رسام استوانهای
drum miller
دستگاه فرز غلطک گردان
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
drum magazine
مخزن استوانهای
drum head
پوست طبل
drum major
فرمانده طبالان
drum controller
کنترل کننده درام
drum controller
غلطک فرمان
drum plotter
رسام طبله
drum plotter
کشنده طبله
drum controller
نافم استوانهای
drum pump
پمپ استوانهای شکل
drum printer
چاپگر طبله
drum printer
چاپگراستوانهای
drum printer
چاپگر طبلهای
rotary drum mixer
مخلوط کننده طبلکی
To drum something into someones head .
مطلبی را به گوش کسی خواندن
magnetic drum memory
حافظه با درام مغناطیسی
series drum winding
سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
rotary drum mixer
میکسراستوانهای بتن
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
magnetic drum system
سیستم درام مغناطیسی
magnetic drum file memory
درام مغناطیسی حافظه بزرگ
drum type boring machine
دستگاه مته نوع استوانهای
drum type lubricating pump
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
range name
نام دامنه
range
حدودجذر و مد دریا
range k
ضریب تصحیح کای برد
within range
در برد جنگ افزار
out of range
که خارج از حد سیستم باشد
out of range
دور از تیر رس یا صدارس
within range
در تیررس
range
دامنه
[ریاضی]
in range with
در امتداد
in range with
درخط
range k
ضریب تصحیح برد
range
چشم رس
range
به نظم وترتیب واداشتن
range
ردیف
range
به خط کردن
range
در طبقه قرار دادن
range
دسته
range
صف
range
حدود
range
مسافت
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
رشته کوه
range
حیطه
range
طیف
range
بر
range
گام
range
حد فاصل
range
فاصله
range
بردهدف
range
میدان تیر
range
درصف اوردن
range
منحنی مبنا
range
تغییر کردن خط مبنا
range
حوزه
range
رسایی
range
حدود محدوده
range
دسترسی
range
تیررس برد
range
اراستن
range
مرتب کردن میزان کردن
range
برد سلاح
range
سلسله
range
دامنه تغییرات
range
دامنه
range
محدوده
range
دامه تغییرات
range
سیر و حرکت کردن
range
عبور کردن مسطح کردن
range
ناحیه
range
طبقه
range
رشته
range
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range
یک خانه یا تعدادی خانه
range
مجموعه مقادیر مجاز
range
تغییر کردن یا متفاوت بودن
range
سلسله ردیف
range
قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range
برد
range
حدود وسعت
range
گستره
range
میدان حدودتغییرات
range angle
زاویه بردی هواپیما
range correct
برد خوب
range alongside
نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
range adjustment
تنظیم مسافت
range angle
زاویه مربوط به برد مورب هدف
Range of mountains.
رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
range board
میز تنظیم مسافت
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
visual range
حیطه دید
visibility range
میدان دید
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
range card
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
tropic range
دامنه استوایی
range calibration
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range calibration
تنظیم مسافت
range check
بررسی محدوده
range adjustment
تنظیم برد
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
range indicator
طبله مسافت
range indicator
شاخص مسافت
range house
اطاق انبارمیدان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
range house
دفتر میدان تیر
range format
قالب دامنه
range flag
پرچم میدان تیر
range firing
تیراندازی در میدان تیر
range finding
تخمین مسافت کردن
range finding
مسافت یابی
range indicator
مقیاس مسافت
range markers
چراغ شاخص مسیر
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range keeper
محاسب مسافت توپ
free-range
خانگی
range marker
فاصله یاب راداری
range light
چراغ دوم دکل ناو
range card
کارت برد
range ladder
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
range ladder
تنظیم با نردبان بردی
range keeper
محاسب توپ
range of doubt
گستره شک
[ریاضی]
range finder
هدفیاب
free-range
آزادچر
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
repeat range
فرمان برد از نو
range wind
باد در برد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com