Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English
Persian
rated altitude
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
Other Matches
rated
ارزیابی شده
rated
اسمی
rated value
مقدار نامی
rated
مجاز
X-rated
فیلمهایجنسی
zero-rated
<adj.>
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
rated output
توان نامی
rated candlepower
شمع اسمی
rated current
جریان اسمی
rated duty
کار اسمی
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
rated quantity
مقدار اسمی
rated through put
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
rated voltage
ولتاژ اسمی
rated pay load
بار مفید نامی
the house was highly rated
خانه رازیاد تقویم کردند
rated fatigue limit
حد دوام نامی
take the altitude
sight a take
altitude
ارتفاع هواپیما
altitude
فرازا
altitude
بلندا
altitude
ارتفاع از سطح دریا
altitude
بلندی از سطح دریا
altitude
مقام رفیع منزلت
altitude
فراز منتها درجه
altitude
ارتفاع
altitude
بلندی
altitude acclimatization
عادت کردن به ارتفاع منطقه
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
pressure altitude
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
observed altitude
altitude true : syn
observed altitude
ارتفاع حقیقی
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
absolute altitude
ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
altitude scale
ارتفاعدیجیتالی
altitude clamp
گیرهتنظیمارتفاع
altitude slot
منطقه کور در میدان دید رادارجانبی
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
safe altitude
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
safe altitude
ارتفاع امن
release altitude
ارتفاع رها کردن بمب
true altitude
altitude observed
absolute altitude
ارتفاع مطلق
negative altitude
ارتفاع غلط است
low altitude
ارتفاع کم ارتفاع پست
calculated altitude
ارتفاع محاسبه شده
calculated altitude
ارتفاع تنظیم شده
barometric altitude
ارتفاع بارومتری هواپیما
attack altitude
ارتفاع تک
astro altitude
ارتفاع نجومی
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
altitude tints
لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
altitude tints
گویا کردن نقشه
altitude sickness
ازاربلندی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
altitude sickness
کسالت در اثر ارتفاع زیاد
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude intercept
رهگیری در ارتفاع بالا
altitude hole
ناحیه کور در منطقه دید رادار
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
calibrated altitude
ارتفاع تنظیم شده هواپیما
drop altitude
ارتفاع بارریزی
altitude datum
ارتفاع از سطح دریا
exmeridian altitude
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
high altitude
از ارتفاع زیاد
high altitude
ارتفاع زیاد
jump altitude
ارتفاع پرش
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
low altitude
ارتفاع پایین
drop altitude
ارتفاع پرش
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
computed altitude
ارتفاع محسوب
computed altitude
ارتفاع حساب شده
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
cruising altitude
ارتفاع پرواز
cruising altitude
ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com