English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
rates and taxes عوارض ومالیات
Other Matches
taxes خراج
taxes عوارض
taxes فشاراوردن بر
taxes متهم کردن
taxes مالیات
taxes تحمیل تقاضای سنگین
taxes ملامت تهمت
taxes سخت گیری مالیات بستن
taxes مالیات گرفتن از
taxes باج
direct taxes مالیاتهای مستقیم
indirect taxes مالیاتهای غیر مستقیم
income taxes مالیات برعایدات
income taxes مالیات بر درامد
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
arrears of taxes بقایای مالیاتی
capitation taxes مالیات سرانه
excise taxes مالیات بر فروش
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
inspector of taxes مامورمالیات
taxes in kind مالیات جنسی
specific taxes مالیاتهای خاص
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
levying of taxes وضع مالیات
regressive taxes مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
general sales taxes مالیات بر مصرف کلی وجزیی
to bear all customs duties and taxes تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
The employer deducts taxes from the salary. کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
rates سرعت کار
rates حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates سرعت حرکت
rates درجه بندی کردن
rates مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates ارزیابی کردن
rates درصد
rates بر اوردکردن
rates نسبت
rates نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rates سرعت ارزیابی کردن
rates شمردن
rates اهنگ حرکت
rates درجه
rates نواخت
rates میزان مهارت شدت تغییرات
rates میزان
rates منوال
rates روش طرز
rates تندی سرعت عوارض
rates اهنگ
rates تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates قرار
rates سنجیدن
rates اندازه نسبت
rates پایه
rates سرعت
rates نرخ
rates درچند
rates بها
water rates پولمصرفآب
Do you have any special rates? آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
fixing rates نرخ بندی
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rates نرخ مبادله ارز
exchange rates نرخ مبادله
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ ارز
exchange rates مظنهء ارز
birth rates ضریب افزایش جمعیت
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rates اهنگ زاد و ولد
exchange rates نرخ تبدیل ارز
base rates اهنگ پایه
floating rates نرخهای بارهای دریایی
base rates ارزش اولیه
birth rates نرخ زاد و ولد
base rates نرخ مبنا
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ پایه
free exchange rates نرخهای ارز ازاد
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
A single town and two different rates!. <proverb> یک شهر و دو نرخ؟!.
Participation rates are low compared to international standards. میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com