Dictiornary-Farsi | ratio detector | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ratio detector	اشکارساز نسبت


Other Matches

detector	ردیاب
detector	وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
first detector	اشکارساز
first detector	یکسوساز فرکانس بالا
second detector	اشکارساز
second detector	دومین
first detector	نخستین
detector	مفتش
detector	یابنده
detector	کشف کننده موج یاب
detector	اشکارگر
detector	اشکارساز
detector	کاراگاه
detector	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector	کشف کننده
electrolytic detector	اشکارساز الکترولیتی
diode detector	اشکارسازی دیودی
activation detector	دستگاه تعیین غلظت نوترون
metal detector	فلزیاب
diode detector	یکسوسازدیودی
phase detector	اشکارساز فاز
detector tube	لامپ اشکارساز
detector paper	کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
video detector	اشکارساز ویدئو
silicon detector	دیود سیلیسیم دار
contact detector	اشکارساز کنتاکتی
regenerative detector	اشکارساز تشدیدی
crystal detector	اشکارساز بلورین
detector crayon	مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
current detector	اشکارساز جریان
lie detector	دروغ سنج
detector circuit	مدار اشکارساز
lie detector	دروغیاب
lie detector	دستگاه کشف دروغ
lindberg detector	اشکارساز لیندبرگ
impluse detector	مدولاتور ایمپولز
ground detector	اشکارساز زمین
ground detector	تستر زمین
linear detector	اشکارساز خطی
grid detector	یکسوسازشبکه
grid detector	اشکارساز شبکه
gas detector	اشکارساز گازی
fault detector	اشکارساز خطا
nuclear detector	اشکارساز هستهای
insulation detector	دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
ground detector	اشکارساز اتصال با زمین
maximum detector	اشکارساز حداکثر
impluse detector	اشکارسازجریان ضربهای
crankcase mist detector	اشکارساز الودگی روغن
signal quality detector	اشکارگر کیفیت سیگنال
sweep potential detector	اشکارساز جاروکننده پتانسیلی
hydrogen flame detector	اشکارساز شعلهای هیدروژن
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
flame ionization detector	اشکارساز یونش شعلهای
anode band detector	اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
vacuum tube detector	اشکارساز با لامپ خلاء
barrier layer detector	اشکارساز لایه سدی
grid leak condenser detector	اشکارسازی با خازن ومقاومت نشتی
ratio	قسمت
in the ratio of	به نسبت
one to zero ratio	نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
f ratio	بهر اف
ratio	ضریب
t ratio	بهر تی
t ratio	نسبت تی
ratio	نسبت یک عدد به دیگری
ratio	سهم
ratio	نسبت معین وثابت
ratio	نسبیت
ratio	بهر
ratio	نسبت
knot ratio	نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
viscosity ratio	نسبت گرانروی
golden ratio	نسبت طلایی [ریاضی]
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio	نسبت مولی
golden ratio	عدد فی [ریاضی]
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
mobility ratio	نسبت تحرک
magnification ratio	ضریب بزرگنمایی
inflow ratio	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
ionic ratio	نسبت یونی
likelihood ratio	بهر درست نمایی
transformation ratio	نسبت تبدیل
liquidity ratio	نسبت نقدینگی
inverse ratio	نسبت معکوس
liquidity ratio	ضریب نقدینگی
magnetogyric ratio	نسبت ژیرومغناطیس
magnification ratio	ضریب تقویت
liquidity ratio	نسبتهای نقدینگی
operating ratio	نرخ عملیاتی
operating ratio	نسبت عملیاتی
transformer ratio	نسبت مبدل
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
ratio schedule	مقیاس نسبتی
recycle ratio	نسبت بازگردانی
recycling ratio	نسبت بازگردانی
reduction ratio	نسبت کاهش
reduction ratio	ضریب تقلیل
stress ratio	نسبت تنش
saving ratio	نسبت پس انداز
strength ratio	نسبت استحکام
slenderness ratio	ضریب رعنائی
shunt ratio	نسبت شنت
selection ratio	نسبت گزینش
selection ratio	بهر گزینش
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
settlement ratio	نسبت نشست
success ratio	بهر موفقیت
ratio of transformer	نسبت مبدل
ratio estimation	براور نسبتی
work ratio	نسبت کار به استراحت
weight ratio	نسبت وزن
voltage ratio	نسبت ولتاژ
poisson's ratio	ضریب پواسون
poisson's ratio	در چندی پواسون
voids ratio	اندیس تهیگاهها
void ratio	نسبت منفذها
price ratio	نسبت قیمت
void ratio	درجه تخلخل
velocity ratio	نسبت سرعت
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
probability ratio	بهر احتمال
progressive ratio	نسبت تصاعدی
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
ratio correlation	همبستگی نسبتی
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
ratio decidendi	مستنداصلی رای
sex ratio	بهر جنسیت
absorption ratio	نسبت جذب
concentration ratio	نسبت تمرکز
concentration ratio	نرخ تمرکز
contact ratio	نسبت تماس
contraction ratio	نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
control ratio	نسبت فرمان
correlation ratio	بهر همبستگی
activity ratio	نسبت فعالیت
critical ratio	بهر شاخص
current ratio	نسبت جاری
current ratio	وضعیت فعلی
current ratio	نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
correlation ratio	نسبت همبستگی
deposit ratio	نسبت سپرده
compression ratio	نسبت تراکم
compression ratio	ضریب ترکم
compression ratio	ضریب تراکم
absorption ratio	ضریب جذب
absorption ratio	ضریب درآشامی
abundance ratio	نسبت فراوانی
abundance ratio	فراوانی
age ratio	بهر سنی
aspect ratio	نسبت صفحه
aspect ratio	نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
aspect ratio	نسبت تصویر
aspect ratio	نسبت دید
bypass ratio	نسبت کنارگذاری
cantilever ratio	نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
cash ratio	نسبت نقدینگی
distribution ratio	نسبت توزیع
glide ratio	نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
glide ratio	نسبت سریدن
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
fineness ratio	نسبت فرافت
impluse ratio	نسبت ایمپولز
image ratio	نسبت تصویر
cut off ratio	حداقل نرخ قابل قبول
hit ratio	نسبت اصابت
feedback ratio	نسبت پس خوراند
feedback ratio	نسبت فیدبک
impluse ratio	نسبت ضربه
gyromagnetic ratio	نسبت ژیرومغناطیسی
impedance ratio	نسبت مقاومت فاهری
impedance ratio	نسبت امپدانس
error ratio	نسبت خطا
gear ratio	نسبت چره دنده ها
light output ratio	توان نور
california bearing ratio	توان باربری نسبی کالیفرنیا
lift drag ratio	نسبت برا به پسا
benefit cost ratio	نسبت فایده به هزینه
california bearing ratio	اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
variable ratio schedule	برنامه نسبتی متغیر
capital job ratio	نسبت سرمایه به شغل
vehicle mass ratio	نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
inverse ratio or proportion	نسبت معکوس
labor capital ratio	نسبت کار به سرمایه
acid test ratio	ضریب قدرت پرداخت
water cement ratio	نسبت اب و سیمان
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
voltage ratio of transformer	نسبت ولت مبدل
acid test ratio	تناسب درجه نقدینگی
current transfer ratio	نسبت انتقال جریان
aggregate cement ratio	نسبت مواد سنگی به سیمان
air space ratio	درجه تهویه خاک
capital labor ratio	نسبت سرمایه به کار
ratio of capital to labor	نسبت سرمایه به کار
capital output ratio	نسبت سرمایه به تولید
cost benefit ratio	نسبت فایده
file activity ratio	نسبت فعالیت پرونده
nozzle expasion ratio	نسبت واگرایی نازل