Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 60 (4 milliseconds)
English	Persian
rational producer	تولید کننده منطقی
Other Matches
producer	ژنراتور
producer	تولید کننده مولد
producer	تولید کننده
producer	سازنده
producer	مولد
producer	عمل اورنده سازنده باراورنده
producer	شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer	فراور
producer	فراورگر
producer	تولیدکننده
producer surplus	اضافه ارزش تولید کننده
producer's goods	هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer goods	کالاهای تولیدی
producer surplus	مازاد تولید کننده
producer goods	کالاهای سرمایهای
the producer and the consumer	تولید کننده و مصرف کننده
the well was a bad producer	ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
producer console	کنسولتولید
producer's risk	ریسک تولید کننده
producer's goods	مواد تولیدی
producer's goods	کالاهای مولد
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer buyer	خریدار صنعتی
producer advertising	تبلیغ محصولات صنعتی
producer advertising	تبلیغ توسط سازنده
marginal producer	تولید کننده نهائی
technical producer	محصولاتتخصصی
technical producer monitor	صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
producer price index	شاخص قیمت تولیدی
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
rational	مدلل
rational	خردگرا
rational	مستدل
rational	عاقلانه
rational	عقلائی
rational	منطقی
rational	عقلایی
rational	عقلی
rational	گویا
rational	عقلانی منطقی
rational	معقول
rational numbers	اعدد گویا [ریاضی]
rational numbers	اعداد منطقی [ریاضی]
rational number	عدد گویا [ریاضی]
rational fraction	کسر گویا
rational number	عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rational number	عددگویا
rational number	عدد گویا
rational number	عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
rational numbers	اعداد گویا
rational numbers	اعداد منطقی
rational principle	اصول عقلیه
rational expectations	پیش بینیهای عقلائی
rational expectations	انتظارات منطقی
rational dress	نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
rational consumer	مصرف کننده عقلائی
law of rational indices	قانون اندیسهای گویا
She is an intelligent ( a rational ) person .	آدم چیز فهمی است
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss .	رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید )

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com