Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
rationing system
نظام جیره بندی
rationing system
نظام سهمیه بندی
Other Matches
rationing
جیره بندی
rationing
سهمیه بندی
rationing
جیره بندی کردن
rationing
جیره
exchange rationing
جیره بندی ارز
credit rationing
جیره بندی اعتباری
food rationing
جیره بندی مواد غذائی
rationing of foreign exchange
جیره بندی ارز خارجی
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
سازگان
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
c.g.s. system
دستگاه سگث
value system
نظام ارزشها
system
سامانه
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system
اسلوب
system
دستگاه
system
ترتیب
system
روش اصول
system
نظام سیستم
system
طریقه
system
تشکیلات
system
سازمان
system
نظام
system
نظم منظومه
system
همست
system
سلسله رشته
system
قاعده رویه
system
همستاد روش
system
طرز اسلوب
system
جهاز
system
سیستم
system
مجموعه سازمان
system
منظومه
system
رشته دستگاه
system
سلسله
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
طرز روش
system
اصول وجود
system
نظم ترتیب
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
integrate system
سیستم مجتمع
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system log
شرح ماوقع سیستم
system of units
سلسه احاد
system log
گزارش روزانه عملیات سیستم
system mangement
مدیریت سیستم
System Monitor
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
indeterminate system
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
vantilating system
سیستم تهویه
induction system
سیستم مکش
incentive system
نظام تشویقی
system overhead
بالاسری سیتم
system of ventilation
سیستم تهویه
system of units
دستگاه واحدها
illuminating system
سیستم روشنایی
system library
کتابخانه سیستم
system of units
دستگاه یکانها
information system
سیستم اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعات
system of forces
دستگاه نیروها
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
system loader
بارکننده سیستم
interphone system
سیستم تلفنی
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
system floder
مخزن سیستم
magnet system
سیستم اهنربایی
system file
فایل سیستم
magnetic system
سیستم مغناطیسی
system engineering
مهندسی سیستم
system engineer
مهندس سیستم
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system dynamics
پویائی نظام
management system
سیستم مدیریت
management system
سیستم اداره
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system generation
ایجاد سیستم
irrigation system
شبکه ابیاری
isolated system
سیستم منزوی
system interrupt
وقفه سیستم
system international
سیستم بین المللی
system installation
نصب سیستم
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation
پیاده سازی سیستم
limbic system
دستگاه کناری
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system generator
مولد سیستم
system generation
تولید سیستم
system disk
دیسک سیستم
file system
سیستم پرونده ها
target system
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system
سیستم هدفها
tandem system
سیستم دو پشته
freshwater system
سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design
طرح سیستم
system's design
ساختمان سیستم
geniculostriate system
دستگاه مخطط زانویی
geocentric system
دستگاه زمین مرکزی
giorgi system
دستگاه جورجی
system unit
محفظه سیستم
system time
ساعت سیستم
tax system
نظام مالیاتی
formmal system
سیستم صوری
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
filing system
نظام بایگانی
filing system
نرم افزار مرتب سازی فایل
filing system
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the nervous system
سلسله پیهای نباتی
first signal system
دستگاه علامتی اول
fixer system
سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
text system
سیستم متن
tetragonal system
دستگاه چهار گوشهای
fixed system
توزیع ثابت اب
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system
سیستم تلفن
tectopulvinar system
دستگاه بامی- پروانهای
system time
زمان سیستم
system testing
ازمایش سیستم
system programming
برنامه نویسی سیستم
system programmer
برنامه نویس سیستم
household system
نظام خانوادگی
household system
نظام تولیدخانوادگی
system program
برنامه سیستم
hydraulic system
سیستم هیدرولیک
system priorities
تقدم های سیستم
system planning
طرح ریزی سیستم
system overhead
مازاد سیستم
system programs
برنامههای سیستم
system prompt
اعلان سیستم
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
system test
ازمون سیستم
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
system study
مطالعه سیستم
system standard
استانداردسیستم
hexagonal system
دستگاه شش گوشهای
system standard
معیار سیستم
system software
نرم افزار سیستم
system security
حفافت سیستم
system resource
وسیله سیستم
system resource
منبع سیستم
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
ignition system
سیستم احتراق موتور
market system
نظام بازار
system analysis
سیستم انالیز
parallel system
شبکه موازی
supervisory system
سیستم نافر
payroll system
سیستم پرداخت حقوق
phonetic system
سیستم صوتی
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system
سیستم خورشیدی
planetary system
شمسی
planning system
نظام برنامه ریزی
point system
شرط بندی براساس امتیاز
spoils system
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
polyphase system
دستگاه چندفاز
software system
سیستم نرم افزاری
social system
نظام اجتماعی
swiss system
سیستم سویس
system analysis
تحلیل سیستم
synchronous system
سیستم همگام
open system
نظام باز
open system
سیستم باز
open system
سازگان باز
operating system/
سیستم عامل دو
symmetrical system
جریان متقارن
organ system
دستگاه
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
rhombic system
دستگاه راست گوشه
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
railroad system
سیستم راه اهن
railway system
شبکه راه اهن
railway system
سیستم راه اهن
second signal system
دستگاه علامتی دوم
russian system
سیستم روسی در دفاع گرونفلد
recoil system
سیستم دافع
recoil system
دستگاه دافع توپ
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
rotation system
توزیع تناوبی
redox system
سیستم اکسایش- کاهش
road system
شبکه راهسازی
road system
شبکه راهها
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
ragozin system
سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
quota system
سیستم سهمیهای
practical system
دستگاه یکانهای عملی
smyslov system
سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
sewerage system
شبکه فاضلاب
price system
نظام قیمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com