Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 150 (2 milliseconds)
English	Persian
reactive intermediate species	گونههای واسطهای واکنش پذیر
Other Matches
species	گونه
species	انواع
species	گونه [نوع] [گیاه شناسی] [جانورشناسی]
species	بشر
species	قسم
species	نوع
species	جزء
reactive	واکنش دار
reactive	واکنش دار راکتیو برگشت کننده
reactive	واکنشی
reactive	انفعالی
reactive	منعکس شونده
reactive	واکنش پذیر
soil species	نوع خاک
genusand species	جنس وگونه
climax species	گونه اوج
chemical species	گونههای شیمیایی
soil species	نوع زمین
alien species	نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
invasive species	نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
alien species	گونه بیگانه [گیاه شناسی]
species specific	نوع- ویژه
invasive species	گونه بیگانه [گیاه شناسی]
reactive current	جریان هرز
reactive inhibition	بازداری واکنشی
reactive factor	ضریب جریان هرز
reactive epilepsy	صرع واکنشی
reactive effect	عکس العمل
reactive dye	رنگینه واکنش پذیر
reactive depression	افسردگی واکنشی
reactive current	جریان کور
reactive component	جریان هرز
reactive current	جریان غیر فعال
non reactive load	بار خارجی ناخودالقا
reactive current	جریان راکتیو
reactive mode	حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
reactive type	سنخ واکنشی
brief reactive psychosis	روان پریشی واکنشی کوتاه مدت
reactive load	بار خارجی القایی
reactive current	جریان واکنشی
reactive tendency	تمایل واکنشی
reactive schizophrenia	اسکیزوفرنی واکنشی
reactive psychosis	روان پریشی واکنشی
reactive power	توان راکتیو
reactive power	توان واکنشی
reactive power	توان غیر فعال
reactive power	توان هرز
critically endangered species	گونه در معرض خطر
reactive volt amperes	توان هرز
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
reactive volt ampere hour meter	کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
intermediate	پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate	مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate	میانه
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate	کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate	فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate	router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate	فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate	طبقه میانی
intermediate	عضو میانی
intermediate	درمیان اینده مداخله کننده
intermediate	در میان واقع شونده
intermediate	واسطه
intermediate	میانجی
intermediate	میانین
intermediate	متوسط
intermediate exchange	واسطه
intermediate field	میدان میانی
intermediate field	میدان واسطه
intermediate frequency	فرکانس میانه
intermediate frequency	فرکانس میانی
intermediate reaction	واکنش واسطه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
intermediate world	عالم برزخ
intermediate transmitter	فرستنده میانی
intermediate transmitter	فرستنده واسطه
intermediate transformer	مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate terminal	ترمینال میانی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
intermediate exchange	مرکز
intermediate coupling	پیوست واسطه
intermediate contrast	تغایر متوسط
intermediate band	باند میانی
intermediate amplifier	تقویت کننده میانی
intermediate hurdles	مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate repeater	تقویت کننده میانی
intermediate anneal	التهاب میانی
intermediate area	منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate complex	کمپلکس واسطه
intermediate compound	ترکیب واسطه
intermediate contact	کنتاکت میانی
intermediate contact	کنتاکت واسطه
intermediate contingency	قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
intermediate approach	مسیر تقرب فرعی
intermediate fuse	فیوز میانی
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate link	حلقه میانی
intermediate objective	هدف واسطه
intermediate office	مرکز میانی
intermediate oscillation	نوسان میانی
intermediate plate	صفحه میانی
intermediate points	جهات میانی
intermediate pressure	فشار متوسط
intermediate layer	لایه میانی
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate goods	کالاهای واسطه
intermediate grid	شبکه کمکی
intermediate grid	شبکه واسطه
intermediate phase	فاز میانی
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate hurdler	دونده دو 004 متر با مانع
intermediate image	تصویر میانی
intermediate product	محصول نیم ساخته
intermediate product	محصول واسطه
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
intermediate storage	انباره واسط
intermediate scale	نقشه مقیاس متوسط
intermediate structure	ساختمان داخلی
intermediate switch	کلید صلیبی
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
intermediate range	با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate range	سلاح برد متوسط
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate sight	توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate frequency transformer	مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
intermediate frequency stage	طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
intermediate booster station	ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
intermediate power transistor	ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency amplification	تقویت فرکانس میانی
intermediate aperiodic circuit	مدار میانی اپریودیک
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier	تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate range ballistic missile	موشک بالستیک میان برد
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
intermediate type submarine cable	کابل ساحلی
intermediate frequency tank circuit	مدار تانک
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com