Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 90 (6 milliseconds)
English	Persian
reading readiness	امادگی خواندن
Other Matches
readiness	اماده باش امادگی
all is in readiness	همه چیز اماده است
readiness	امادگی
readiness	امادگی رزمی
readiness category	نوع امادگی رزمی
combat readiness	امادگی رزمی
condition of readiness	وضعیت امادگی رزمی
first degree of readiness	station action
condition of readiness	شرایط امادگی
operational readiness	امادگی عملیاتی
materiel readiness	میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
materiel readiness	امادگی رزمی وسایل
level of readiness	سطح امادگی رزمی
law of readiness	قانون امادگی
readiness to report	حاضر جوابی
readiness category	درجه امادگی رزمی
readiness condition	وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
third degree of readiness	محل پدافندstations defense : syn
third degree of readiness	امادگی درجه سه
second degree of readiness	وضعیت زرد relaxed actionstation : syn
second degree of readiness	امادگی درجه دو
ground readiness	اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
readiness to report	امادگی برای پاسخ دادن
readiness to accept	حاضرقبولی
readiness to accept	آمادگی برای پذیرش
readiness condition	وضعیت اماده باش
defense readiness condition	وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
fourth degree of readiness	محل دریانوردی station cruising: syn
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
flight readiness firing	ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
air defense readiness	وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
China has signalled [its] readiness to resume talks.	چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
reading	مطالعه
reading	یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
reading	نظریه شور
reading	استنباط
reading	تفسیر
reading	خواندن
reading	قرائت
first reading	طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
lip reading	لب خوانی
silent reading	بیصدا خوانی
sight-reading	فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
reading wand	دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
reading station	ایستگاه خواندن
thought reading	اندیشه خوانی
reading room	اتاق قرائت
sight-reading	بدون امادگی قبلی اجراکردن
when reading a book	در حال خواندن کتابی
Proof – reading.	غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
She was reading the book to herself.	کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
reading lamp	چراغمطالعه
reading start	شروعخواندن
reading mirror	آینهمخصوصخواندن
mirror reading	وارونه خوانی
reading rooms	خوانشگاه
reading rooms	اتاق قرائت
reading room	قرائت خانه
reading room	خوانشگاه
reading rooms	قرائت خانه
reading span	فراخنای خواندن
reading speed	سرعت خواندن
hand reading	کف بینی
mind reading	فکرخوانی
mind reading	کشف افکار دیگران
oral reading	بلندخوانی
map reading	نقشه خوانی کردن
map reading	نقشه خوانی
first reading of a bill	شوراول لایحه
reading desk	بعدا پرسیده شود
direct reading	قرائت مستقیم
reading age	سن خواندن
lip-reading	لب خوانی
reading habit	عادت خواندن
reading quotient	بهر خواندن
sight-reading	بدون مطالعه قبلی خواندن
reading rate	سرعت خواندن
parallel reading	خواندن موازی
reading disability	ناتوانی در خواندن
I stayed up reading until midnight.	تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
direct reading instrument	دستگاه مستقیم خوانی
direct reading galvanometer	گالوانومتر بی تبدیل
light-reading scale	نورخواندنصفحه
direct reading dial	درجه بندی برای قرائت مستقیم
gray oral reading test	ازمون بلند خوانی گری
direct-reading rain gauge	اندازه مقدار بارش مستقیم
monroe diagnostic reading test	ازمون تشخیص خواندن مونرو
mirror writing shadow reading	کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com