English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
real time processing پردازش بلادرنگ
Other Matches
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
real time اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
real time زمان حقیقی
real time بلادرنگ
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
real time سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
real time ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
real time بازده فوری
real time بلا درنگ
real time انی
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
order processing time مدت انجام سفارش
order processing time زمان انجام سفارش
real time output خروجی بلا درنگ
real time clock زمان سنج بلادرنگ
real time output خروجی انی
real time system سیستم بلا درنگ
real time system سیستم بلادرنگ
real time clock ساعت بلادرنگ
real time input ورودی بلا درنگ
real time image generatiom تولید تصویر انی
real <adj.> صحیح
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
real غیر پولی
real بی خدشه صمیمی
real <adj.> درست
real ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real will نظریه اراده واقعی
real <adj.> مناسب
real <adj.> شایسته
real واقعی
real اصل
real غیر مصنوعی طبیعی
real واقعی موجود
real حقیقی
the seeming and the real فاهروباطن
real راستین
real value ارزش واقعی
the seeming and the real نماوحقیقت
processing unit واحد پردازنده
priority processing اولویت پردازی
priority processing پردازش اولیه
word processing پردازش کلمه
processing element عنصر پردازشی
processing of the order انجام سفارش
processing program برنامه پردازشی
random processing پردازش تصادفی
processing symbol علامت پردازش
random processing با دست یابی تصادفی
processing unit واحد پردازش
processing unit واحدپردازشگر
processing program برنامه پردازش
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
data processing داده پردازی
data processing پردازش داده ها
data processing تهیه اطلاعات
post processing پس پردازش
data processing پرورش اطلاعات
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing امایش اطلاعات
text processing پردازش متن
data processing تهیه و تولیداطلاعات
post processing پس پردازی
continuous processing پردازش پیوسته
document processing متن پردازی
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
batch processing پردازش دستهای
batch processing دسته پردازی
background processing کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing پردازش زمینهای
demand processing پردازش بر اساس نیاز
document processing پردازش مدرک
distrubuted processing پردازش توزیعی
simultaneous processing پردازش همزمان
serial processing پردازش سری
serial processing پردازش نوبتی
sequential processing پردازش ترتیبی
concurrent processing پردازش همزمان
cooperative processing سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
remote processing پردازش از راه دور
command processing پردازش دستورالعمل
data processing مرتب کردن داده ها
direct processing پردازش مستقیم
file processing پرونده پردازی
file processing پردازش فایل
foreground processing پردازش پیش صحنی
information processing نتیجه گیری ازاخبار
information processing پردازش اطلاعات
inquiry processing فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
nonoverlap processing نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
nonoverlap processing روشی که به وسیله ان خواندن
list processing لیست پردازی
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
overlap processing پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing پردازش موازی
call processing فراخوان پردازی
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
picture processing پردازش تصویری
image processing تصویر پردازی
image processing پردازش تصویر
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
information processing تقویم اخبار
list processing پردازش لیست
covenant real شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
She was a real beauty. یک تکه ماه بود
real world دنیایحقیقی
real McCoy <idiom> چیز واقعی واصیل
to look like the real thing مانند چیزی واقعی بودن
real investment سرمایه گذاری واقعی
real fluid سیال واقعی
real number عدد حقیقی [ریاضی]
real numbers اعدد حقیقی [ریاضی]
real numbers اعداد حقیقی
real constant ثابت حقیقی
real capital سرمایه واقعی
real assets دارائیهای واقعی
real anxiety اضطراب واقعی
real address آدرس حقیقی
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
real address آدرس واقعی
real address آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
real action دعوی راجع به اموال غیر منقول
real action دعوی غیر منقول
real account حساب دارایی غیرمنقول
real account حساب خرید املاک
real estate مستغل
real costs هزینههای واقعی
real earnings درامدهای واقعی
real function تابع حقیقی
real numbers اعداد واقعی
real number عددی که با بخش کسری همراه است .
real number عدد حقیقی
real module ضریب حقیقی
real mode حالت واقعی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real memory حافظه واقعی
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
real income درامد واقعی
real image تصویر حقیقی
real gas گاز حقیقی
real estate ملک
real estate معاملات زمین
real power توان حقیقی
real property دارایی غیر منقول
real sector بخش واقعی
real estate مستغلات
real estate خرید زمین
real estate مال غیرمنقول
real power توان موثر
real property اموال غیرمنقول
real estate املاک و مستغلات
real wage مزد واقعی
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real score نمره واقعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
real storage حافظه حقیقی
real estate زمین
real estate املاک و ساختمان
real storage انباره واقعی
dispersed data processing پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
decentralized data processing پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
decentralized data processing پردازش داده نامتمرکز
business data processing داده پردازی تجاری
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
businedd data processing داده پردازی تجاری
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
scientific data processing پردازش داده علمی
distributed data processing داده پردازی توزیعی
distributed data processing پردازش داده توزیع شده
unit central processing واحد پردازش مرکزی
data processing center مرکزداده پردازی
data processing center مرکز پردازش داده
data processing center مرکز داده پردازی
data file processing پردازش فایل داده
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
computer processing cycle چرخه پردازش کامپیوتر
scientific data processing داده پردازی علمی
stacked job processing پردازش پشته یی
data processing curriculum دوره تحصیلات پردازش داده
data processing cycle چرخه پردازش داده
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
data processing system سیستم پردازش داده
data processing manager مدیر پردازش داده
data processing management مدیریت پردازش داده
string processing languages زبانهای پردازش رشته
list processing langauge زبان لیست پردازی
information processing machine computer
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com