English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
rear of queue عقب صف
Other Matches
queue صف اتوبوس و غیره
queue افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue که به ترتیب بررسی می شوند
queue لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue در صف گذاشتن در صف ایستادن
queue تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue تعداد فایل هایی که مرتب ذخیره شده اند پیش از پردازش
queue نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queue ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue صف صف بستن
To jump the queue. خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
print queue صف چاپ
job queue صف برنامه
job queue صف کار
input queue صف ورودی
He jumped the queue. پرید توی صف ( خارج از نوبت )
scheduling queue صف زمان بندی
input work queue صف کار ورودی
To form a queue. To line up. صف بستن ( کشیدن )
How long were you in the queue [line] ? تو چند مدت در صف ایستادی؟
output job queue صف برنامه خروجی
output work queue صف کار خروجی
to queue-jump [British E] داخل صف زدن
input job queue صف برنامه ورودی
to queue [line] up for tickets برای بلیط در صف ایستادن
To stand in a queue (line). توی صف ایستادن
We had to queue [line] up for three hours to get in. ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
to take in rear از پشت سر حمله کردن به
rear پشت
at the rear of پشت سر
rear پروردن
rear دنباله
rear تربیت کردن
rear بلندکردن
rear افراشتن
rear نمودار شدن عقب
rear دنبال
at the rear of پشت
rear عقبه سپاه
rear عقب
at the rear of درعقب
rear apron دنبالهکراوات
rear leg دنبالهپایه
to hang on the rear برای حمله دنبال کردن
to close up the rear اخر از همه امدن
to bring up the rear از عقب امدن
the rear vassals مالیات دهندگان
the rear vassals اتباع تیولدار
the rear of a house قسمت عقب یا پشت خانه
rear window پنجره عقب
rear wheel چرخ عقب
rear beam دنبالهشاهینترازو
at the rear of the stage <adj.> <adv.> پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
get one's rear in gear <idiom> عجله کردن
bring up the rear <idiom> آخرهمه قرارگرفتن
rear view منظرهپشتتراکتور
rear seat صندلیعقب
rear runner گردنهپشتی
rear lights چراغهایعقب
rear light چراغعقب
rear indicator شاخصانتهایی
rear foil دنبالهتیغه
rear derailleur درایلرعقبی
rear bumper دنبالهسپر
rear brake ترمزعصبی
rear wall دیوار پشت
rear admiral سرتیپ دریایی
rear echelon رده عقب
rear echelon قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear foot پای عقب
rear guard عقب دار
rear guard نیروی عقب دار
rear party قسمت عقبه
rear party عقب دار
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear barrier حد عقب سپاه یا لشگر
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear admirals دریادار
rear admirals سرتیپ دریایی
rear admiral دریادار
rear area منطقه عقب
rear axle محور چرخ عقب
rear court انتهای زمین
rear sight شکاف درجه
rear point قسمت نوک عقب دار
rear point اخرین قسمت عقب دار
rear sight نمای پشت
rear-view mirrors آیینهی جلو
rear axle drive محرکه چرخ عقب
rear axle shaft محور چرخ عقب
rear axle casing پوسته محور عقب
rear area security تامین منطقه عقب
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
duck under and rear takedown یک دست و یک پا
rear-view mirrors آیینهی عقبنما
rear limit line خطمحدودکنندهعقب
rear-view mirror آیینهی پسنما
rear-view mirror آیینهی عقبنما
rear-view mirror آیینهی جلو
rear brake pedal پدالترمزانتهایی
rear mounted engine موتور عقب
rear-view mirrors آیینهی پسنما
rear engine drive موتور عقب
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
rear takedown with inside singleleg & kn زیریک خم اقل از راست
rear waistlock and back sweep درو از بغل
rear waistlock and knee block درو از پشت
rear waistlock and side sweep درو با مایه سالتو و بارانداز
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with outside leg tackle زیریک خم
rear takedown with outside singleleg byl زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear takedown with single leg tackel میانکوب
rear takedown with double leg tackle زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
rear waistlock and forward single leg درو با مایه از مچ پا
rear waistlock and forward inside leg tr انواع درو
rear takedown with single leg tackel افلاک پیشرو
rear takedown with single leg tackel زیریک خم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com