Dictiornary-Farsi | rear party | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
rear party	قسمت عقبه
rear party	عقب دار
rear party	نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار


Other Matches

The party was latched on to him. He was saddled with the party.	میهمانی را بگردنش گذاشتند ( ترغیب یا وادار شد )
rear	دنباله
to take in rear	از پشت سر حمله کردن به
rear	عقبه سپاه
at the rear of	پشت
at the rear of	درعقب
rear	عقب
at the rear of	پشت سر
rear	پشت
rear	نمودار شدن عقب
rear	افراشتن
rear	پروردن
rear	دنبال
rear	تربیت کردن
rear	بلندکردن
rear leg	دنبالهپایه
rear indicator	شاخصانتهایی
rear foil	دنبالهتیغه
rear derailleur	درایلرعقبی
rear light	چراغعقب
rear lights	چراغهایعقب
rear seat	صندلیعقب
rear view	منظرهپشتتراکتور
rear runner	گردنهپشتی
rear guard	نیروی عقب دار
rear bumper	دنبالهسپر
rear brake	ترمزعصبی
rear beam	دنبالهشاهینترازو
rear barrier	حد عقب سپاه یا لشگر
rear commodore	سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear court	انتهای زمین
rear echelon	رده عقب
rear echelon	قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear foot	پای عقب
rear guard	عقب دار
rear of queue	عقب صف
rear point	قسمت نوک عقب دار
rear point	اخرین قسمت عقب دار
rear area	منطقه عقب
rear wall	دیوار پشت
rear wheel	چرخ عقب
rear apron	دنبالهکراوات
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
to hang on the rear	برای حمله دنبال کردن
to close up the rear	اخر از همه امدن
to bring up the rear	از عقب امدن
the rear vassals	مالیات دهندگان
the rear vassals	اتباع تیولدار
the rear of a house	قسمت عقب یا پشت خانه
rear sight	نمای پشت
rear window	پنجره عقب
rear sight	شکاف درجه
bring up the rear <idiom>	آخرهمه قرارگرفتن
rear admiral	دریادار
rear admiral	سرتیپ دریایی
rear admirals	دریادار
rear admirals	سرتیپ دریایی
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
rear axle	محور چرخ عقب
rear brake pedal	پدالترمزانتهایی
rear axle shaft	محور چرخ عقب
rear-view mirrors	آیینهی پسنما
rear axle drive	محرکه چرخ عقب
rear crotch and near arm	نوعی کنده رو
duck under and rear takedown	یک دست و یک پا
rear area security	تامین منطقه عقب
rear-view mirror	آیینهی جلو
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
rear-view mirror	آیینهی پسنما
rear-view mirrors	آیینهی جلو
rear-view mirrors	آیینهی عقبنما
rear axle casing	پوسته محور عقب
rear engine drive	موتور عقب
rear mounted engine	موتور عقب
rear [front] connection	اتصال [جلوئی] پشتی
rear limit line	خطمحدودکنندهعقب
rear waistlock and knee block	درو از پشت
rear takedown with inside singleleg & kn	زیریک خم اقل از راست
rear takedown with outside leg tackle	زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear waistlock and back sweep	درو از بغل
rear waistlock and side sweep	درو با مایه سالتو و بارانداز
rear takedown with outside singleleg byl	زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear waistlock and forward inside leg tr	انواع درو
rear waistlock and forward single leg	درو با مایه از مچ پا
rear takedown with double leg tackle	زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
rear takedown with single leg tackel	میانکوب
rear takedown with single leg tackel	افلاک پیشرو
rear takedown with single leg tackel	زیریک خم
party	قسمت
party	دسته
third party	شخص ثالث
The party is getting under way .	جشن میهمانی دارد گرم می شود
party	گروه مخصوص انجام یک ماموریت
the a party	طرف مخالف
the a party	مدعی خصم
party	هیات
party	طرف شریک
party	بخش
party	تیم
party	مهمانی دادن یارفتن
party	طرف یارو
party	دسته همفکر
party	طرفدار
party	پارتی متخاصم
party	بزم
party	گروه
party	عده نظامی
party	حزب
party	دسته متشکل جمعیت
party	مهمانی
The party is over! <idiom>	خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
to crash in [to a party]	بدون دعوت وارد شدن
republican party	یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
reconnaissance party	گروه شناسایی
reconnaissance party	قسمت شناسایی
recovery party	گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
republican party	حزب جمهوریخواه
She wrecked the party for us.	مهمانی رابه مازهر کرد
Liberal Party	حزبسیاسیمعتقدبهکنترلمحدودصنعت
Green Party	حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
dinner party	میهمانیشام
to throw a party	مهمانی دادن
Liberal Party	فراهمآوریرفاهوآزادیشخصی
party piece	قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
party political	مربوطبهاحزابسیاسی
search party	دستهی جستار گرد
opposition party	حزب مخالف [سیاست]
to join a party	عضو حزبی شدن
to crash in [to a party]	سر زده وارد شدن
To jazz up the party .	مجلس را گرم کردن
search party	گروه پیگرد
third party insurance	بیمه شخص ثالث
the party is led by him	او بر ان حزب ریاست دارد
the liberal party	حزب یا دسته ازادی خواه
the lead of a party	پیشوا یا رئیس حزب
supply party	گروه تدارکات
special party	گروه ویژه
side party	گروه رنگ زن
shore party	گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
third party lease	توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
party politics	حزب بازی
party politics	سیاست بازیهای حزبی
winning party	دادبرده
winning party	محکوم له
wedding party	مجلس عروسی یا عقد کنان
thrid party	شخص ثالث
third party vendor	فروشنده دسته سوم
shipwright's party	گروه تعمیرات
contracting party	طرف قرارداد
beach party	گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach party	تیم ساحل
evening party	شب نشینی
an eveing party	شب نشینی
advance party	قسمت پیشرو
advance party	گروه پیشرو
adherence to party	هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
injured party	طرف خسارت دیده
injured party	طرف صدمه دیده
house-party	مجالس خانگی
beach party	گروه پیشرو اب خاکی
beaching party	گروه پیاده شونده
billeting party	گروه یورتچی
contact party	گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
contact party	گروه تماس
coleague in a party	هم مسلک
clean up party	گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
chater party	اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
charter party	قرارداد اجاره دربست
charter party	قرارداد اجاره کشتی تجارتی
cable party	گروه لنگر
boatswain's party	گروه ملوان
billeting party	گروه پیشرو
house-party	دوره خانگی
house party	مجالس خانگی
house party	دوره خانگی
Conservative Party	حزب محافظه کار
tea party	مهمانی چای
tea party	عصرانه چای
party walls	دیوار مشترک
party wall	دیوار مشترک
Labour Party	حزب کارگر
working party	گروه کار
boarding party	گروه پژوهش
Conservative Party	یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
the offending party	متخلف
hen party	مهمانی زنانه
garden party	گاردن پارتی
party lines	خط دستهای
party lines	مرز مشترک
party lines	خط مشترک
party lines	خط خصوصی تلفن
party line	خط دستهای
party line	مرز مشترک
party line	خط مشترک
party line	خط خصوصی تلفن
hen party	مجلس رقص زنانه
boarding party	تیم تفتیش
party coloured	ابلق