Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English
Persian
rear seat
صندلیعقب
Other Matches
rear
بلندکردن
rear
پروردن
rear
تربیت کردن
rear
عقب
rear
افراشتن
rear
نمودار شدن عقب
rear
پشت
rear
دنباله
rear
عقبه سپاه
rear
دنبال
to take in rear
از پشت سر حمله کردن به
at the rear of
پشت سر
at the rear of
درعقب
at the rear of
پشت
rear apron
دنبالهکراوات
to close up the rear
اخر از همه امدن
rear area
منطقه عقب
to bring up the rear
از عقب امدن
rear brake
ترمزعصبی
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
در پس پرده
rear runner
گردنهپشتی
rear lights
چراغهایعقب
rear light
چراغعقب
rear leg
دنبالهپایه
rear party
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear indicator
شاخصانتهایی
rear foil
دنبالهتیغه
rear derailleur
درایلرعقبی
rear bumper
دنبالهسپر
rear axle
محور چرخ عقب
the rear vassals
مالیات دهندگان
the rear vassals
اتباع تیولدار
rear of queue
عقب صف
rear party
قسمت عقبه
rear party
عقب دار
rear point
قسمت نوک عقب دار
rear point
اخرین قسمت عقب دار
rear sight
شکاف درجه
rear sight
نمای پشت
rear wheel
چرخ عقب
rear guard
نیروی عقب دار
rear guard
عقب دار
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
rear barrier
حد عقب سپاه یا لشگر
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear court
انتهای زمین
the rear of a house
قسمت عقب یا پشت خانه
rear echelon
رده عقب
rear echelon
قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear window
پنجره عقب
rear wall
دیوار پشت
rear view
منظرهپشتتراکتور
rear foot
پای عقب
rear admirals
سرتیپ دریایی
rear admirals
دریادار
rear beam
دنبالهشاهینترازو
bring up the rear
<idiom>
آخرهمه قرارگرفتن
get one's rear in gear
<idiom>
عجله کردن
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
rear admiral
سرتیپ دریایی
rear admiral
دریادار
seat
کفل
seat
سرین
seat
نشیمنگاه مسند
seat
جا
seat
سکوی استقرار
take your seat
بنشینیدسرجای خودتان
Have a seat, please!
خواهش میکنم بفرمایید !
seat
صندلی
Have a seat, please!
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
seat
مرکز مقر
seat
محل اقامت
seat
جایگاه نشاندن
seat
قسمت میانی زین اسب
seat
حرکت تعادلی
seat
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
seat
نیمکت
please take a seat
خواهش میکنم بفرمایید
Is this seat taken?
آیا این صندلی گرفته شده است؟
seat
نشیمنگاه
seat
مقر
seat
جایگزین ساختن
seat
پایه
rear limit line
خطمحدودکنندهعقب
rear
[front]
connection
اتصال
[جلوئی]
پشتی
rear-view mirrors
آیینهی پسنما
rear-view mirrors
آیینهی عقبنما
rear-view mirrors
آیینهی جلو
rear-view mirror
آیینهی پسنما
rear-view mirror
آیینهی عقبنما
rear-view mirror
آیینهی جلو
rear axle drive
محرکه چرخ عقب
rear mounted engine
موتور عقب
rear brake pedal
پدالترمزانتهایی
duck under and rear takedown
یک دست و یک پا
rear engine drive
موتور عقب
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
rear axle casing
پوسته محور عقب
rear axle shaft
محور چرخ عقب
rear area security
تامین منطقه عقب
seat stay
نگهدارندهصندلی
seat tube
تیوپصندلی
single seat
صندلییکنفره
seat cover
پوششصندلی
Where is my seat(place)
جای من کجاست ؟
bridge seat
پاشنه پل
seat back
پشتیصندلی
reel seat
جایگاهقرقره
classical seat
وضع بدنی سوارکار روی زین
judgement seat
دادگاه
hiking seat
تهته اتکای خم شونده در قایق
he lost the seat
دوباره بوکالت برگزیده نشد
he lost the seat
مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
governor's seat
حاکم نشین
governor's seat
حکومت نشین
garden seat
صندلی یانیمکت باغبانی
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
folding seat
صندلی تاشو
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
drive's seat
صندلی راننده
county seat
مرکز بخشداری
seat belt
کمربند صندلی هواپیما
bridge seat
تکیه گاه
on the edge of one's seat
<idiom>
ناآرام بودن
book a seat
جا رزرو کردن
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
hot seat
صندلی الکتریکی
hot seat
صندلی برقی
bucket seat
صندلی یکنفری
keay seat
جا خار
seat-belt
کمربند صندلی هواپیما
to resign one's seat
از جای مجلسی خود کناره گرفتن
take a back seat
<idiom>
پذیرش پستترین مقام
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
box seat
صندلی لژ
back seat
صندلی عقب اتومبیل
window seat
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
parliamentary seat
صندلی مجلسی
parliamentary seat
جای مجلسی
seat-belts
کمربند صندلی هواپیما
first officer's seat
صندلیخلباناول
the seat thought
مرکز اندیشه یا فکر
valve seat
نشیمنگاه سوپاپ
pillion seat
جای اضافی در موتور سیکلت
to induct into a seat
در جایی برقرار کردن
primer seat
مقر چاشنی
the seat of pain
موضع درد
straddle seat
تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
sliding seat
نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
seat of the pants
استفاده از تجربه
seat of settlement
محل نشست ساختمان
seat of government
مقر حکومت
seat bars
میلههای تکیه گاه
seat angle
نبشی نشیمن
the seat of pain
جای درد
country seat
خانهی بزرگ روستایی
dual seat
زینموتور
commander's seat
صندلیفرمانده
mercy seat
تخت خدا
mercy seat
سرپوش رحمت
love seat
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
bench seat
صندلیاتومبیل
adjustable seat
صندلی متحرک
key seat
شیار خار
jump seat
صندلی تا شو
double seat
صندلیدونفره
key seat
جاخار
country seat
خانهی اربابی
captain's seat
محلنشستنکاپیتان
rear takedown with outside singleleg byl
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear takedown with outside leg tackle
زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear waistlock and back sweep
درو از بغل
rear takedown with inside singleleg & kn
زیریک خم اقل از راست
rear waistlock and knee block
درو از پشت
rear waistlock and side sweep
درو با مایه سالتو و بارانداز
valve seat reamer
جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
fly by the seat of one's pants
<idiom>
دست تنها
back-seat driver
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
valve seat insert
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
valve seat wrench
دریچهآچارپایه
back-seat driver
آدم فضول
valve seat grinder
دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
Keep a free(an empty)seat for me.
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
back-seat drivers
آدم فضول
flat racing seat
خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
rear takedown with single leg tackel
افلاک پیشرو
rear takedown with single leg tackel
زیریک خم
rear waistlock and forward single leg
درو با مایه از مچ پا
rear waistlock and forward inside leg tr
انواع درو
rear takedown with double leg tackle
زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
rear takedown with single leg tackel
میانکوب
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
You are a back seat drive.You are on the sidelines.
کنا رگود نشسته یی ومی گی لنگش کن
seat-belt warning light
چراغهشدارکمربندایمنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com