Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
rear waistlock and knee block
درو از پشت
Other Matches
rear waistlock and back sweep
درو از بغل
rear waistlock and side sweep
درو با مایه سالتو و بارانداز
rear waistlock and forward single leg
درو با مایه از مچ پا
rear waistlock and forward inside leg tr
انواع درو
knee
سه گوشه سه راهی
knee
زانو دارکردن
knee
خم پیچ
knee
دوشاخه
knee
زانویی
knee
زانو
knee cap
گنده زانو
knee high
تا زانو
knee-stone
سنگ لچکی
knee cap
زانوپوش
knee brace
پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
knee breeches
نیم شلواری
knee cap
کاسه زانو
knee cap
سرزانو
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
knee brace
مهار زانوئی
knee pain
زانو درد
[پزشکی]
housemaid's knee
اماس کاسه زانو
knee suporter
زانوبند
knee supporter
زانوبند
double knee
لوله زانویی دوبل
swivel knee
زانویی گردان
to bend the knee
خم کردن زانو
knee-high
بلند تا سر زانو
to give a knee to
پشتی کردن
knee high
بزانو رسیده
knee hole
جای زانو
knee hole
جاپا
knee-deep
زانو رس
to give a knee to
حمایت کردن تایید کردن
to give one the knee
بکسی تعظیم کردن
knee pad
حافظزانو
knee boot
چکمهزانویی
knee joint
مفصل زانو
to give one the knee
بکسی تواضع کردن
knee-jerk
حرکت غیر ارادی زانو
knee-jerk
ناخودآگاه
knee-jerk
بدون تعمق و تفکر
knee-deep
تازانو
knee deep
زانو رس
knee sock
جورابسهربع
knee joint
بندزانو
knee-stone
زانوزن
knee joint
زانو زانویی
knee paddling
پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
knee pan
کاسه زانو
knee piece
زانو بند
knee swell
زانویی
knock knee
کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
knee deep
تازانو
knee-brace
مهار زانویی
if the knee is affected
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
pipe bend or knee
زانو
pipe bend or knee
زانویی
to bend the knee in prayer
رکوع کردن
to bow one's knee or back
زانو یا کمر کسی خم شدن
back and knee climbing
صعود تنورهای
knee boot suspender
بندچکمهزانویی
knee jerk reflex
بازتاب پرش زانو
knee-length sock
جورابساقبلند
He fell off his bike and bruised his knee.
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
knee and column milling machine
دستگاه فرز زانویی و ستونی
knee flexion and extension machine
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
rear
دنباله
rear
عقبه سپاه
to take in rear
از پشت سر حمله کردن به
at the rear of
پشت
at the rear of
پشت سر
at the rear of
درعقب
rear
عقب
rear
دنبال
rear
پروردن
rear
تربیت کردن
rear
بلندکردن
rear
افراشتن
rear
پشت
rear
نمودار شدن عقب
front headlock and leg lever in knee
خیمه زدن
rear lights
چراغهایعقب
rear of queue
عقب صف
rear guard
نیروی عقب دار
rear party
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear seat
صندلیعقب
rear foot
پای عقب
rear echelon
قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear echelon
رده عقب
rear party
قسمت عقبه
rear apron
دنبالهکراوات
rear beam
دنبالهشاهینترازو
rear runner
گردنهپشتی
rear brake
ترمزعصبی
rear bumper
دنبالهسپر
rear derailleur
درایلرعقبی
rear foil
دنبالهتیغه
rear leg
دنبالهپایه
rear light
چراغعقب
rear indicator
شاخصانتهایی
rear court
انتهای زمین
rear area
منطقه عقب
rear wall
دیوار پشت
to close up the rear
اخر از همه امدن
to bring up the rear
از عقب امدن
rear wheel
چرخ عقب
rear window
پنجره عقب
the rear of a house
قسمت عقب یا پشت خانه
the rear vassals
اتباع تیولدار
rear party
عقب دار
rear sight
نمای پشت
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear barrier
حد عقب سپاه یا لشگر
rear guard
عقب دار
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
rear axle
محور چرخ عقب
rear point
قسمت نوک عقب دار
rear point
اخرین قسمت عقب دار
rear sight
شکاف درجه
the rear vassals
مالیات دهندگان
rear view
منظرهپشتتراکتور
rear admirals
سرتیپ دریایی
get one's rear in gear
<idiom>
عجله کردن
rear admirals
دریادار
bring up the rear
<idiom>
آخرهمه قرارگرفتن
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
در پس پرده
rear admiral
سرتیپ دریایی
rear admiral
دریادار
rear-view mirrors
آیینهی عقبنما
rear-view mirrors
آیینهی جلو
rear-view mirror
آیینهی پسنما
rear-view mirror
آیینهی عقبنما
rear-view mirror
آیینهی جلو
rear brake pedal
پدالترمزانتهایی
duck under and rear takedown
یک دست و یک پا
rear limit line
خطمحدودکنندهعقب
rear-view mirrors
آیینهی پسنما
rear
[front]
connection
اتصال
[جلوئی]
پشتی
rear axle drive
محرکه چرخ عقب
rear axle casing
پوسته محور عقب
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
rear axle shaft
محور چرخ عقب
rear engine drive
موتور عقب
rear area security
تامین منطقه عقب
rear mounted engine
موتور عقب
rear takedown with inside singleleg & kn
زیریک خم اقل از راست
rear takedown with outside leg tackle
زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with outside singleleg byl
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear takedown with single leg tackel
زیریک خم
rear takedown with single leg tackel
افلاک پیشرو
rear takedown with single leg tackel
میانکوب
rear takedown with double leg tackle
زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
قالب ریختن
block
بنداوردن
block
بلوک ساختن
block
بلوک
block
دفاع در مقابل ابشار
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
توقف رویدادن چیزی
block
بلاک
self block
خودبندی
block
مسدودکردن
block
سد
block
جعبه قرقره
block
منطقه
block
انسداد
block
کنده مانع ورادع
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
کنده
block
قرقره
block
مانع
block
قالب کردن
block
قطعه
block
بستن مسدود کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
وقفه
block
پارازیت
block
سد قالب
block
دفاع
block
سد کردن خطا
block
بلوک سیمانی
block
یک دستگاه ساختمان
block
توده
block
قطعه زمین
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
مانع شدن
block
سد کردن
block
توده قلنبه
block out
جاسازی
block
قرقره طناب خور
on the block
<idiom>
فروخته شده
the block
مردن بوسیله گردن زنی
block
فراکسیون
v block
گونیای جناقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com