Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 51 (4 milliseconds)
English	Persian
receipts and expenses	جمع وخروج
receipts and expenses	واردات وصادرات
Other Matches
receipts	قبض رسید
receipts	رسید پیام دریافت شد
receipts	رسیدکردن
receipts	دریافت
receipts	رسید
receipts	اعلام وصول
receipts	دریافت رسید دادن
receipts	اعلام وصول نمودن
receipts	وصول کردن
receipts	بزهکاران را تحویل گرفتن
receipts	دریافتی
expenses	مخارج
All the expenses.	دراین عکس خوب افتادید
all the expenses fell on him	تمام مخارج به گردن اوافتاد
unforeseen expenses	هزینههای پیش بینی نشده
the p of income to expenses	نسبت درامدبه هزینه
preliminary expenses	هزینههای ابتدائی
To go to great expenses .	خرج زیادی را متحمل شدن
To cut down expenses .	خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
Inclusive of all expenses .	خرج دررفته ( بطور خالص )
Please let me take a share in the expenses.	اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
deduction of expenses	کسر مخارج [اقتصاد]
extra expenses	هزینه های اضافی
extra expenses	هزینه نهایی
application expenses	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
preliminary expenses	هزینههای مقدماتی
pocket expenses	هزینه مختصر شخصی
actual expenses	مخارج واقعی
overhead expenses	به خرج
overhead expenses	به هزینه
business expenses	هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
financial expenses	هزینههای مالی
incidental expenses	هزینههای واقعی
travelling expenses	مخارج سفر
incidental expenses	مخارج اتفاقی
indirect expenses	مخارج غیرمستقیم
initial expenses	هزینه نخستین
out of pocket expenses	هزینه واقعی
out of pocket expenses	هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
operating expenses	مخارج عملیاتی
management expenses	مخارج اداری
management expenses	مخارج مدیریت
living expenses	هزینه زندگی
initial expenses	هزینه ابتدائی
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
additional costs [expenses]	هزینه های اضافی
additional costs [expenses]	هزینه نهایی
To incur some heavy expenses.	مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
To bear heavy expenses.	سرب فلز سنگین وزنی است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com