English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
receiver of stolen goods مال خر
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
Other Matches
stolen goods مال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods اموال مسروقه
stolen goods کالای مسروقه
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
stolen مسروق
stolen مسروقه
stolen مسترق دزدیده
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
Her purse was pinched(stolen). کیف پولش را زدند
lock the barn door after the horse is stolen <idiom> نوشدارو پس از مرگ سهراب
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb> کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
receiver فرف گیرنده
receiver ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
d.c. receiver رادیوی جریان مستقیم
receiver خبرگیر
receiver جعبه خزانه
receiver دستگاه خوراک دهنده
receiver جعبه خوراک دهنده
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
receiver گیرنده رادیویی
receiver گوشی تلفن
receiver متصدی دریافت
receiver گوشی
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده
receiver دریافت کننده
receiver توپگیر
receiver مدیر تصفیه
receiver ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver مال خر
receiver خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
acid receiver مخزن اسید
portable receiver رادیوی دستی
all wave receiver رادیوی تمام موج
amateur receiver گیرنده اماتور
communication receiver گیرنده مخابرات
distilling receiver گیرنده تقطیر
battery receiver رادیو باتری
beat receiver گیرنده تداخلی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
receiver gating ولت افزایی گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
regenerative receiver رادیوی واکنشی
superheterodyne receiver رادیوی سوپرهترودینی
television receiver گیرنده تلویزیونی
tube receiver گیرنده لامپی
sound receiver دریافتگر صدا
two valve receiver گیرنده دو لامپی
universal receiver رادیو برق و باتری
portable receiver رادیوی قابل حمل
universal receiver گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
dust receiver مخزنگردوخاک
mouthpiece receiver دریافتکنندهتکهدهانی
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
telephone receiver گوشی تلفن
official receiver مدیر تصفیه
official receiver عضو نافر
official receiver اعتصاب باجایزه سندیکا
official receiver اعتصاب رسمی
long wave receiver گیرنده موج بلند
receiver volume control کنترلصدایدریافتی
high fidelity receiver گیرنده رابط
single circuit receiver گیرنده یک مداره
receiver output volume شدت صوت گیرنده
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
goods کالاها
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods کالا
available goods کالاهای موجود
goods جنس
goods امتعه
goods اجناس
attractive goods کالاهای جذاب
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
secondhand goods کالاهای دست دوم
appropriation of goods ضبط مال التجاره
consumer goods کالای مصرفی
acceptance of goods قبول کردن کالا
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
bill of goods صورت کالا
bill of goods فهرست تجارتی
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods کالاهای سرمایهای
producer goods کالاهای تولیدی
heavy goods محصول صنایع سنگین
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
perishable goods perishables
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
on receipt of the goods برسیدن کالا
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. کالای قا چاق
goods train قطار حمل کالا
manufactured goods کالایکارخانهساز
goods wagon واگنحملکالا
goods trains قطار باربری
goods trains قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
dry goods اجناس خشک
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
dry goods خشکبار
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
luxury goods کالاهای تشریفاتی
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
luxury goods کالاهای تجملی
consumer goods اشیاء مصرفی
consumer goods کالاهای مصرفی
substitute goods کالاهای جانشین
the goods in question کالای موردبحث
to boycott goods تحریم کردن کالا
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
on receipt of the goods بوصول کالا
goods receiving کالاهای درحال تحویل
finished goods کالاهای اماده فروش
finished goods کالاهای ساخته شده
final goods کالا برای مصرف نهائی
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods کالاهای بادوام
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
goods afloat کالای در راه
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods قماشهای زنانه
complementary goods کالاهای مکمل
competitive goods کالاهای مورد رقابت
collection of goods دریافت کالا
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
checking of goods بررسی امتعه
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
discount of goods تخفیف روی کالا
carriage of goods حمل و نقل کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
collective goods کالاهای جمعی
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
capital goods کالاهای سرمایهای
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
hazardous goods امتعه خطرناک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com