Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English
Persian
reception hall
قسمتپذیرش
Other Matches
reception
قبول
reception
برخورد
reception
مهمانی
reception
پذیرا شدن
reception
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception
دریافت
reception
وصول
Reception
پذیرش هتل
reception
دریافت پذیرش
reception
پذیرایی
reception
پذیرش
reception bay
صفحهپذیرش
heterodyne reception
زنه سازی
intermittent reception
موجگیری متناوب
cargo reception
قبولمحمولهبار
reception class
اولینکلاسیکهبچههامیروند
reception centre
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception rooms
پذیرشگاه
reception rooms
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception room
پذیرشگاه
reception room
اتاق انتظار
reception room
اتاق پذیرایی
endodyne reception
موج گیری زنهای
endodyne reception
موج گیری اتودینی
beat reception
موجگیری اتودینی زنه سازی
audio reception
دریافت صوتی
autodyne reception
موجگیری زنهای
barrage reception
سد گیرنده
autodyne reception
موجگیری اتودینی
beat reception
موجگیری زنهای
hall
سرسرا
hall
عمارت
hall
اتاق بزرگ دالان
hall
تالار
transmission/reception of messages
انتقالپیام
direct home reception
پذیرشگرمستقیم
transmission/reception of messages
دریافت
long distance reception
دریافت دور
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
Egyptian hall
سرسرا
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
cloth-hall
محل داد و ستد
arrival hall
سالن ورود
The hall has three exits.
سالن دارای سه خروجی است.
machine hall
راهرویماشین
prayer hall
قسمتنمازخواندن
cloth-hall
بازار
arrival hall
سالن ورود
hall-church
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
departure hall
سالن ترک کردن
hall of residence
خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
hall-house
تالار باز
City Hall
بلدیه
hall effect
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect
اثر هال پدیده هال
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
freemasons hall
فراموش خانه
music hall
سالن موسیقی
music hall
اطاق ساز ورقص
town hall
تالار انجمن شهر
town hall
عمارت شهرداری
town hall
کاخ شهرداری
hall mark
نشان عیارکه ازطرف
hall mark
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
City Hall
شهرداری
City Hall
ساختمان شهرداری
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
to hall over the couls
سرزنش یا توبیخ کردن
town hall
تالار شهرداری یا فرمانداری
mess hall
سالن غذا خوری سرباز خانه
mass hall
سالن غذاخوری
mass hall
سالن نهارخوری
judgement hall
دادگاه
hiring hall
اژانس یا سازمان کاریابی
the hall seats one thousand
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com