English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
reciprocal laying نشانه روی متقابله
reciprocal laying روانه کردن متقابله توپها
Other Matches
laying هدف گیری لوله
laying روانه کردن توپ
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
laying of setts سنگفرش کردن
laying instruction دستور نصب
indirect laying تیر غیر مستقیم
egg laying تخم کن
direct laying روانه کردن مستقیم
indirect laying اتش غیرمستقیم
laying of setts واداشتن سنگها
laying of setts واداشت فرش سنگ
laying trowel کمچه
wire laying تیم سیم کشی
pipe laying لوله کشی
pattern laying مین گذاری طراحی شده
pattern laying مین گذاری مدل دار
wire laying سیم کشی کردن
net laying ship کشتی تورگذار و ضدزیردریایی
aircraft gun laying رادار هواپیما
net laying ship کشتی تور گذار
reciprocal دو سویه
reciprocal متقابل معکوس
reciprocal عکس
reciprocal تقابلی
reciprocal معکوس
reciprocal دو جانبه
reciprocal متقابل
reciprocal عمل متقابل
reciprocal دو طرفه
reciprocal دوجانبه
reciprocal متقابله
reciprocal مقدارعکس
reciprocal معوض
reciprocal روانه کردن متقابله
reciprocal معکوس دوجانبه
reciprocal wavelength طول موج وارونه
reciprocal treatment معامله متقابله
reciprocal trading داد و ستدمتقابل
reciprocal trading مبادله متقابل
reciprocal innervation تحریک عصبی تقابلی
reciprocal inhibition بازداری تقابلی
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement توافق دو جانبه
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com