English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
English Persian
recognition vocabulary واژگان بازشناختی
Other Matches
vocabulary واژگان
vocabulary فهرست لغات
vocabulary فرهنگ لغات
vocabulary مجموع لغات یک زبان
vocabulary لغت
active vocabulary واژگان فعال
passive vocabulary واژگان نافعال
sight vocabulary واژگان دیداری
vocabulary test ازمون واژگان
your vocabulary is limited وسعت لغت
your vocabulary is limited شما محدود است
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
recognition شناسایی
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
recognition نرم افزار منط قی که درOCR,AL,...استفاده میشود
recognition و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
recognition فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
recognition و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
recognition تخصیص
recognition بازشناسی
recognition شناختگی
recognition تشخیص بازشناخت
recognition به رسمیت شناختن
recognition شناخت
recognition تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
recognition اعتراف
recognition تصدیق
recognition span فراخنای بازشناخت
recognition test ازمون بازشناسی
vision recognition تشخیص بصری
character recognition تشخیص کاراکتر
voice recognition تشخیص صوتی
voice recognition تشخیص صدا
pattern recognition الگوشناسی شناسایی الگو
pattern recognition تشخیص الگو
pattern recognition الگو شناسی
character recognition دخشه شناسی
de jure recognition شناسایی قانونی
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
defacto recognition شناسایی عملی
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
defacto recognition به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
false recognition بازشناسی کاذب
handwriting recognition نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
handwriting recognition تشخیص دست خط
voice recognition بازشناسی صدا
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com