English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
Other Matches
recoil واکنش داشتن بر
recoil پس زدن عود کردن
recoil فنری بودن
recoil لگد زدن تفنگ
recoil عقب نشینی کردن توپ
recoil پس زدن
recoil عقب نشینی
recoil پس زنی
recoil برگشت
recoil بحال نخستین برگشتن
recoil بحال خود برگشتن
recoil پس نشستن
recoil پی نشینی
recoil دفع ضربت تیراندازی
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
recoil cylinder استوانه دافع
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil pit چاله تیر قائم
counter recoil دستگاه عاید
long recoil طول عقب نشینی زیاد
recoil sleigh درشکهسورتمهاسبی
long recoil عقب نشینی طولانی
electron recoil بازگشت الکترون
short recoil عقب نشینی کوتاه
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
i.f.f. system دستگاه تشخیص
value system نظام ارزشها
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
c.g.s. system دستگاه سگث
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system سامانه
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system تشکیلات
system جهاز
system روش اصول
system همستاد روش
system سازمان
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system منظومه
system نظام سیستم
system طریقه
system طرز اسلوب
system قاعده رویه
system دستگاه
system سلسله رشته
system نظم منظومه
system نظام
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system همست
system اسلوب
system سیستم
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system نظم ترتیب
system طرز روش
system اصول وجود
system رشته دستگاه
system سلسله
induction system سیستم مکش
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
vantilating system سیستم تهویه
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system log شرح ماوقع سیستم
system loader بارکننده سیستم
interphone system سیستم تلفنی
system of ventilation سیستم تهویه
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
information system سیستم اطلاعات
system of forces دستگاه نیروها
information system سیستم اطلاعاتی
system of units سلسه احاد
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system mangement مدیریت سیستم
system international سیستم بین المللی
system of units دستگاه واحدها
system of units دستگاه یکانها
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
irrigation system شبکه ابیاری
management system سیستم مدیریت
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
system floder مخزن سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system file فایل سیستم
system engineering مهندسی سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system engineer مهندس سیستم
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
management system سیستم اداره
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system generation ایجاد سیستم
isolated system سیستم منزوی
system library کتابخانه سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system installation نصب سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
system dynamics پویائی نظام
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design طرح سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system's design ساختمان سیستم
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system test ازمون سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
target system سیستم هدفها
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
fixed system توزیع ثابت اب
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system سیستم تلفن
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
tax system نظام مالیاتی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
system study مطالعه سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
system planning طرح ریزی سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system overhead مازاد سیستم
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system programmer برنامه نویس سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
system overhead بالاسری سیتم
market system نظام بازار
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
phonetic system سیستم صوتی
supervisory system سیستم نافر
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
polyphase system دستگاه چندفاز
software system سیستم نرم افزاری
swiss system سیستم سویس
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
system analysis سیستم انالیز
system analysis تحلیل سیستم
synchronous system سیستم همگام
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
symmetrical system جریان متقارن
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
railway system شبکه راه اهن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com