Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
record announcement button
دکمهاعلام کنندهضبط
Other Matches
record button
دکمهضبط
record muting button
دکمهضبطبدونصدا
announcement
اگهی
announcement
اعلان
announcement
خبر
test announcement
نتیجه ازمایش
test announcement
اعلام نتیجه ازمایش
outgoing announcement cassette
نواراعلام کنندهخارجی
on-off button
خاموش
on-off button
دکمهروشن
button
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
button
هرچیزی شبیه دکمه
button
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button
گل میخ گرد
button
میخ
button
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button
غنچه
button
تکمه
button
دکمه
on the button
<idiom>
درست سر موقع
button hole
جا دکمه
TV/video button
ویدئو
TV/video button
دکمهتلوزیون
TV power button
دکمهروشنکنندهتلوزیون
starter button
دکماستارت
spray button
دکمهآبپاش
play button
دکمهشروع
shank button
دکمهپایدار
rewind button
دکمهعقببرنده
button loop
دکمهرکاب
microphone button
کپسول میکروفون
button-through smock
دکمهسریقه
capstan button
دکمهچرخطناب
start button
دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
bachelors button
گل دگمه
bachelors button
گل اشرفی
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
belly button
ناف
push button
کلید فشاری
push button
شستی
push button
دکمه فشاری
start button
تکمه استارت
button facing
دکمهسربندشلوار
The button on my coat off.
تکمه کتم افتاد
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
start button
تکمه راه اندازی
power-on button
دکمهروشنشدندستگاه
locking button
دکمهقفل
button strap
دکمهروپوشزنانه
measuring button
دکمهاندازهگیری
memory button
دکمهحافظ
stop button
دکمهایست
microphone button
تکمه میکروفن
on/play button
کلیدشروعبهکار
mouse button
دکمه ماوس
pause button
دکمهایستکوتاه
power button
دکمهروشن
listen button
دکمهمخصوصگوشکردن
regulating button
دکمهتنظیمکننده
end button
انتهایکلاهک
button hook
قلاب
eject button
دکمهخروج
crystal button
ریسهکریستالی
erase button
دکمهپاککننده
radio button
دکمه رادیو
finger button
دکمهانگشتی
function button
دکمهردیاب
reset button
دکمه
ceiling button
مقره سقفی
button head
سر عدسی در پیچ ها
push button control
کنترل دکمهای
push button switch
کلیدپوش باتون
emergency push button
تکمه اضطراری
push button tuner
میزانساز دگمهای
push button switch
تکمه فشاری
push button dialing
شماره گیری دکمهای
auto reverse button
دکمهمعکوساتوماتیک
shutter release button
دکمه
power zoom button
دکمهفعالکنندهزوم
preset tuning button
دکمهتنظیمچرخش
push-button telephone
تلفندکمهفشاری
reverse stitch button
دکمهوارونهکنندهدوخت
VCR power button
دکمهفعالکنندهVCR
Press the elevator button.
تکمه آسانسور رافشار بدهید
push the panic button
<idiom>
از ترس قلبش فرو ریخت
macro set button
دکمهتنظیمصدا
lens release button
دکمهآزادکردنبیرونآوردنلنز
key finger button
دکمهیابندهکلید
language display button
دکمهنمایشگر
cassette eject button
دکمهخروجفیلماز
fast-forward button
دکمهجلوبر
counter reset button
دگمههایتحدیدشمارشگر
single button carbon microphone
میکروفون تک زغالی
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
depth-of-field preview button
زمینهدکمهعقببر
double button carbon microphone
میکروفون دو زغالی
interior door lock button
دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
off the record
محرمانه و خصوصی
record
رکورد داده در یک فایل زنجیری
record
ثبت گواهی ثبت شده
record
ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record
یادداشت کردن
record
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record
سجل بایگانی
record
مدرک کتبی سابقه
record
دفتر
record
ثبت
record
سابقه
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record
سابقه مدرک
record
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record
مجموعه موضوعات داده مربوطه
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record
حجم داده در یک رکورد
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record
پرونده
record
یادداشت بایگانی
record
یادداشت سخنرانی
record
تاریخچه
record
یادداشت نگارش
record
رکورد
record
: ثبت
record
ضبط شدن
off the record
<idiom>
خصوصی
record
ثبت کردن ضبط کردن
record
نگاشتن
off-the-record
محرمانه و خصوصی
record
یادداشت درسی
record
صورت مذاکرات
record
پیشینه
record
ثبت کردن
record
مدرک ثبت کردن
record
نام نیک
record
صفحه گرامافون
record
نوشته
record
صورت جلسه سابقه
record
ضبط کردن
on record
ثبت شده
record
حد نصاب مسابقه
record
بایگانی ضبط
transaction record
رکورد تراکنش
unit record
تک مدرکی
verbatim record
porotocol
unit record
رکورد واحد
trailer record
رکورد پشت بند
trailer record
مدرک پشت بند
label record
مدرک برچسب
bad record
سوء سابقه
bad record
پیشینه بد
tape record
روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
stock record
سابقه موجودی
track record
سابقه
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record
پیشینه
record-breaking
شکستنرکورد
record library
مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker
فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker
ثبتکند
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
record control
دکمهضبط
record player
گرامافون
record players
گرامافون
addition record
رکورد اضافی
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
bear record to
تصدیق یا اثبات کردن
debt of record
دین قانونی
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record
رکورد فیزیکی
clinical record
پرونده بیمارستانی
clinical record
پرونده بهداشتی
clinical record
پرونده بالینی
clean record
عدم سوسابقه حسن پیشینه
clean record
نداشتن پیشینه بد
qualification record
پرونده مهارت فنی
qualification record
پرونده خدمتی
carded for record
معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
carded for record
از خدمت صف معاف
record as target
اماج را ثبت کنید
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
record as target
ثبت اماج
record blocking
کنده یی کردن مدارک
record blocking
بلاکه کردن رکوردها
physical record
مدرک مادی
phonograph record
صفحه گرامافون
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
cumulative record
نمودار تراکمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com