English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
record count شمار مدارک
record count شمارش رکوردها
Other Matches
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
count کنت
count شمردن
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
count حساب کردن
count پنداشتن
count فرض کردن
to count down شمردن
to count down دادن
to count out یکی یکی شمردن وبیرون دادن
count out <idiom> بیرون نگهداشتن
count out ناک اوت
Count me out . دور مرا خط بکش ( من یکی که نیستم )
He cant count yet. هنوز شمردن بلد نیست
count شمار
count تعداد امتیاز توپزن
count حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
count by ones یکی یکی بشمارید
re count دوباره شمردن
re count از سرشمردن
take the count بلند شدن پس از شماره 01
to count up جمع زدن
to count up حساب کردن
to count طرفدار شمردن
count شمارش
to count بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
count تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count تعداد ایمپولز
count تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count on <idiom> بستگی داشتن به
count ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
to count [as] به حساب رفتن
to count [as] به شمار رفتن
Count me in! من حاضرم برای اشتراک!
Count me in! روی من حساب کن!
I'm going to count to three. <idiom> تا سه میشمارم.
to count [as] معتبر بودن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
Every day that you go unheeded, you need to count on that day هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
blood count شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
knot count رجشمار [گره زرعی] [تعداد گره در طول مشخصی از فرش]
thread count [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
yarn count نمره نخ
count out of the house مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
count palatine قلمرو
background count عکس العمل تشعشع
long count شمردن تا 01 در ناک اوت
mandatory eight count شمردن تا 8 در ناک اوت
head count جمع افراد
to count for lost از دست رفته بحساب آوردن
To count up to ten . تا ده شمردن
Count the money to see if it is right. پو ؟ را بشما ؟ ببین درست است
count nouns اسم شمردنی
To count the money . پول شمردن
frequency count شمار بسامد
He has lost count. حساب از دستش دررفته
If you count the children too. اگر بچه ها راهم حساب کنید ( بشمارید )
pollen count درصد گردههای گیاهی در هوا
head count تعداد مردم شمرده شده
head count سرشماری
head count شمارش مردم
word count واژه شماری
count noun اسم شمردنی
I did it unwittingly. I lost count. از دستم دررفت
Can count on the fingers of one hand <idiom> رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
count one's chickens before they're hatched <idiom> روی چیزی قبل از معلوم شدن آن حساب کردن
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
Dont count (bank)on me. روی من حساب نکنید
Don't count your chickens before they are hatched. <proverb> جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Dont count your chickens before they are hatched. جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Don't count your chickens before they're hatched. <proverb> جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
The deal is off. Forget it . That doesnt count . مالیده !(مالیده است ؟ بهم خورده ؟ لغو شده )
on record ثبت شده
record یادداشت درسی
record یادداشت سخنرانی
off the record <idiom> خصوصی
record ثبت گواهی ثبت شده
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
record یادداشت بایگانی
record ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record یادداشت کردن
record تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record سجل بایگانی
off-the-record محرمانه و خصوصی
record حجم داده در یک رکورد
record سابقه مدرک
record ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record مجموعه موضوعات داده مربوطه
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
off the record محرمانه و خصوصی
record رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record مدرک کتبی سابقه
record دفتر
record ثبت
record حد نصاب مسابقه
record رکورد
record بایگانی ضبط
record پیشینه
record نگاشتن
record ثبت کردن ضبط کردن
record صورت جلسه سابقه
record ضبط شدن
record صورت مذاکرات
record : ثبت
record یادداشت نگارش
record تاریخچه
record نوشته
record صفحه گرامافون
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record پرونده
record ضبط کردن
record ثبت کردن
record مدرک ثبت کردن
record نام نیک
record سابقه
trailer record مدرک پشت بند
transaction record رکورد تراکنش
trailer record رکورد پشت بند
record separator جداکننده رکوردها
bad record پیشینه بد
stock record سابقه موجودی
bad record سوء سابقه
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
addition record رکورد اضافی
record players گرامافون
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
unit record تک مدرکی
qualification record پرونده مهارت فنی
record-breaking شکستنرکورد
record-breaker ثبتکند
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record library مرکزکرایهنوارکاست
record control دکمهضبط
record button دکمهضبط
track record پیشینه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record سابقه
record layout طرح کلی رکوردها
record player گرامافون
verbatim record porotocol
unit record رکورد واحد
set a record رکورد بر جای گذاشتن [ورزش]
conveyance by record انتقال قهری به حکم دادگاه
logical record مدرک منطقی
logical record رکورد منطقی
clinical record پرونده بالینی
clean record نداشتن پیشینه بد
phonograph record صفحه گرامافون
physical record مدرک مادی
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record رکورد فیزیکی
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
qualification record پرونده خدمتی
carded for record از خدمت صف معاف
break a record رکورد شکنی
boot record رکورد راه اندازی
record as target اماج را ثبت کنید
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
record as target ثبت اماج
lable record رکورد برچسب
label record مدرک برچسب
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
clinical record پرونده بیمارستانی
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminal record سوء پیشینه جزائی
cumulative record نمودار تراکمی
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
data record رکورد داده ها
debt of record دین قانونی
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record انتهای مدرک
clinical record پرونده بهداشتی
debt of record بدهی قانونی record of court محکوم به
header record سررکورد
header record رکورد سرامد
home record سررکورد
home record رکورد مبدا
record blocking کنده یی کردن مدارک
record blocking بلاکه کردن رکوردها
record of events ثبت وقایع
record number شماره رکورد
record keeping نگهداری سوابق
record gap فاصله خالی بین رکوردها
record manager مدیر رکورد
record management مدیریت رکوردها
record head نوک ضبط
record management مدیریت مدارک
record of events دفتر ثبت وقایع
record layout طرح بندی مدرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com