English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
Other Matches
rectifier یکسو ساز
rectifier راستگر
rectifier یکسوکننده
rectifier اسباب تقطیر
rectifier وسیله اصلاح
rectifier یکسوساز
rectifier اصلاح کننده
rectifier یکسوساز راستگر
rectifier یکسو کننده
rectifier یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دیود [فیزیک] [مهندسی]
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
grid rectifier یکسوساز شبکه
arc rectifier یکسو کننده جیوهای
commutating rectifier یکسوکننده جابجاگری
arc rectifier یکسوکننده قوسی
ideal rectifier یکسوکننده ایده ال
ignition rectifier یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
linear rectifier یکسوکننده خطی
bridge rectifier یکسوکننده بریج
field rectifier یکسوساز میدان
electronic rectifier یکسوساز الکترونی
electronic rectifier یکسوکننده الکترونی
electrolytic rectifier یکسوسازی الکترولیتی
electrolytic rectifier یکسوکننده الکترولیتی
contact rectifier یکسوکننده مجاورتی
controlled rectifier یکسوکننده تنظیم پذیر
direction rectifier یکسوکننده سمتی
crystal rectifier دیود
crystal rectifier دو قطبی بلورین
measuring rectifier یکسوکننده سنجش
pool rectifier یکسوکننده مایعی
plate rectifier یکسوسازاندی
selenium rectifier یکسوکننده سلنیمی
plate rectifier یکسوساز صفحه
silicon rectifier یکسو کننده سیلیسیمی
rectifier meter سنجه با یکسوکننده
pendulum rectifier یکسوساز اونگی
multiphase rectifier یکسوساز چند فازه
pool rectifier لامپ مایع
three phase rectifier یکسو ساز سه فازه
meter rectifier یکسوساز دستگاه اندازه گیری
metal rectifier یکسوساز خشک
vapor rectifier یکسو کننده جیوهای
vibrating rectifier یکسوکننده لرزشی
selenium rectifier یکسو کنندهء سلنیومی
single phase rectifier یکسوکننده یک فازه
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
dry plate rectifier یکسو ساز خشک
dry disc rectifier یکسو ساز خشک
mercury arc rectifier یکسوکننده جیوهای
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
mercury vapor rectifier یکسوساز بخار جیوه
hot chathode rectifier یکسوکننده با کاتد گرم
half wave rectifier یکسوسازیکراهه یکسوساز نیم موج
half wave rectifier یکسوکننده نیم موج
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
grid current rectifier یکسوکننده جریان شبکه
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
grid current rectifier اشکارساز شبکه
gas filled rectifier یکسوکننده گازی
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
crystal video rectifier یکسوکننده بلورین ویدئو
argon bulb rectifier یکسو کننده ارگنی
constant potential rectifier یکسو کننده با ولت ثابت
aluminium cell rectifier یکسوکننده با پیل الومینیمی
alternating current rectifier یکسوکننده
burnout of a crystal rectifier سوختن یکسوکننده دیودی
battery charging rectifier باتری پر کن
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
efficiency بهره
efficiency اثر بخشی
efficiency ضریب انتفاع
efficiency خوب کار کردن
overall efficiency بازده کلی
efficiency بازده سودمندی
overall efficiency راندمان کلی
efficiency درجه تاثیر
efficiency کارامدی
efficiency راندمان
efficiency بهره وری
efficiency فعالیت مفید بازده
efficiency کارایی
efficiency میزان لیاقت تولید
efficiency عرضه
efficiency بازده
efficiency قابلیت کاردانی
efficiency کارایی وسیله یا نفر شایستگی
efficiency لیاقت
efficiency کفایت
high inverse voltage rectifier یکسوکننده با برگشت قوی
mercury vapor rectifier tube یکسو کننده جیوهای
tax efficiency کارائی مالیاتی
combustion efficiency بازده احتراق
energy efficiency بازده انرژی لومینسانس
combustion efficiency راندمان احتراق
combat efficiency کارایی رزمی
generator efficiency بازده مولد
ballistic efficiency کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
average efficiency بازده متوسط
high efficiency راندمان بالا
high efficiency ضریب بهره بالا
commercial efficiency بازده صنعتی
component efficiency میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
efficiency variance اختلاف بازدهی
emission efficiency بازده کاتد
conversion efficiency بازده تبدیل
economic efficiency کارائی اقتصادی
efficiency of rectification بازده یکسوکنندگی
volumetric efficiency بازده حجمی
efficiency point حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
transformer efficiency بازده مبدل
total efficiency راندمان کل
efficiency unit واحد کارایی
thermal efficiency راندمان حرارتی
teacher efficiency کارامدی معلم
efficiency variance تباین کارایی
radiation efficiency راندمان تابش
production efficiency کارائی در تولید
nozzle efficiency کارایی نازل
nozzle efficiency راندمان نازل
mechanical efficiency کارایی مکانیکی
motor efficiency بازده موتور
luminous efficiency ضریب روشنایی
transformer efficiency راندمان ترانسفورماتور
mechanical efficiency بازده مکانیکی
mechanical efficiency راندمان مکانیکی
maximum efficiency راندمان بیشینه
maximum efficiency راندمان حداکثر
maximum efficiency حداکثر کارائی
internal efficiency راندمان داخلی
ideal efficiency راندمان ایده ال
ideal efficiency بازده ایده ال
absolute efficiency کارائی مطلق
increase of efficiency افزایش راندمان
predictive efficiency کارایی پیش بینی
luminous efficiency راندمان روشنایی
injection efficiency بازده تزریق
production efficiency کارائی تولید
margine efficiency of capital نرخ مورد نظر هر کس ازسرمایه گذاری خود
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
equity versus efficiency برابری در مقابل کارائی
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal efficiency of capital کارائی نهائی سرمایه
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
energy conversion efficiency راندمان تبدیل انرژی
lamp bulb efficiency بازده لامپ
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
coefficient of relative efficiency organ ضریب نسبی کارایی سازمان
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
low level injection efficiency ضریب بهره تزریق در سطح پایین
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com