English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English Persian
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
Other Matches
blindness ندیدن
blindness بی بصیرتی
blindness کوری
blindness نابینایی
functional blindness نابینایی کارکردی
cortical blindness نابینایی مغزی
color blindness رنگ کوری
day blindness روزکوری
snow blindness برف کوری
chess blindness کوری شطرنجی
Blindness is better than ignorance. <proverb> کورى به از نادانى .
violet blindness بنفش کوری
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
colour blindness کوررنگی
river blindness رجوع شود به onchocerciasis
snow blindness برف کور
moon blindness روز بینی
mind blindness کوری ادراکی
moon blindness شبکوری
moon blindness اماس نوبتی در چشم اسب
night blindness شب کوری
Color blindness کوررنگی
day blindness روز کوری
psychic blindness نابینایی روانی
word-blindness واژه کوری
word blindness واژه کوری
blue yellow blindness رنگ کوری ابی- زرد
total color blindness رنگ کوری کامل
partial color blindness رنگ کوری ناقص
green PC رایانه سبز
green سبزه چمن
green <idiom>
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green سبزشدن
green خرم
green سبزیجات
green سبز
green تازه
green رنگ سبز
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green سبز کردن
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green معتدل
long green اسکناس پشت سبز
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
jade green رنک سبزمایل به ابی
jade green رنگ سبز یشمی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
green cabbage کلمسبز
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
in the green tree سرسبز
green wood چوب تر
pea green سبز نخودی
pea green زرد مایل بسبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
mead green سبز چمنی
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
to turn green سبز رنگ شدن
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
green beans لوبیا سبز
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
green salad سالادسبز
Light green. رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
Green architecture معماری سبز
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
deep green رنگ سبز تند و تیره
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
Green Beret تکاور - کماندو
bottle green سبزپررنگ
village green میدان دهکده
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
green with envy از حسادت ترکیدن
green vitriol زاج سبز
emerald green زمردی
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green light چراغ سمت راست
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
emerald green زمردین
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green سبززمردی
dark green سبزسیر
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
bromocresol green سبز برموکرزول
almond green رنگ مغز پستهای
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green jaundice سبزی
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green crop علف تازه
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green peak دارکوب سبز
green pea نخود اتابکی
green belt کمربند سبز
green belts کمربند سبز
green mold کفک سبز
green meat گیاه خوراکی
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice یرقان سبز
green revolution انقلاب سبز
green pea نخود سبز
green onion پیازچه
green old wound زخم تازه
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
all nature looked green همه جا سبز بود
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
moss green color رنگ سبز ماشی
green barley for fodder قصیل
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
green sand mold قالب تر
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
green sand molding قالب ریزی تر
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
green barley for fodder خصیل
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
fine green marble سنگ گندمی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
green with a blue tint سبز مایل به ابی
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com