Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
reel plate
صفحهقرقرهای
Other Matches
reel
حلقه
reel
طبلک
reel
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reel
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
off the reel
پی در پی
take up reel
چرخشی که نوار مغناطیسی روی آن جمع شده باشد
reel of
از پیله به نخ پیچ پیچیدن
reel
غرغره
reel
نخ پیچیده بدورقرقره
reel
ماسوره
reel
قرقره
reel
قرقره فیلم حلقه فیلم
reel
مسلسل
reel
متوالی پشت سر هم
reel
چرخیدن
reel
گیج خوردن
reel
قرقره ماهیگیری
reel
قرقره سیم
reel
قرقره سیم کشی
reel
تلو تلوخوردن
reel
یله رفتن
reel crank
سرقرقره
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
fly reel
قرقره ساده ماهیگیری
reel seat
جایگاهقرقره
To stagger . To reel .
گیج گیج ( گیج گیجی ) خوردن
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
bead-and-reel
[دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
multifile reel
حلقه چند پروندهای
multiplying reel
قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد
bay reel
قرقره کوچک ماهیگیری
feed reel
حلقه خوراننده
reel number
شماره حلقه
spinning reel
قرقره چرخان ماهیگیری
end of reel
انتهای حلقه
to reel off silk
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
reel cart
چرخ سیم کشی با قرقره چرخ سیم کشی
tape reel
حلقه نوار
spin casting reel
قرقره چرخان ماهیگیری
big game reel
قرقره صید ماهیهای بزرگ
magnetic tape reel
حلقه نوار مغناطیسی
refill wire reel
مغاره پر کردن
open-face spinning reel
فضایبازقرقره
open-face spinning reel
نخریسی
L-plate
تحتتعلیم
Could we have a plate please?
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
a plate
یک بشقاب
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate
تسمه
plate
لوح
plate
لوحه روکش
plate
پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate
بقدر یک بشقاب
plate
روکش کردن
plate
روپوش دادن
plate
زره پوش کردن
plate
قاب
plate
متورق کردن
plate
اندودن
plate
اب دادن
plate
زره
plate
صفحه اند
plate
ورقه
plate
پلاک
plate
صفحه
plate
کلیشه
plate
شیشه
plate
نعل اسب
plate
پلیت
plate
ورقه اهن
plate
صفحه فلزی ورقه
plate
:بشقاب
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
ورقه تنکه
plate
لوحه
silver plate
اب نقره
plate strap
تسمه صفحه
plate valve
سوپاپ بشقابکی
screw=plate
حدیده
pole plate
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
positive plate
صفحه مثبت
silver plate
نقره اندود
rating plate
صفحه مشخصات
shielded plate
صفحه محافظ
screw plate
حدیده
rating plate
پلاک قدرت
rating plate
پلاک مشخصات
plate spring
فنر بشقابکی
plate shears
قیچی ورق بر
plate mark
نشان عیار
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
plate girder
تیر ساخته شده از تسمه
plate condenser
خازن صفحهای
plate clutch
کلاج دیسکی
plate clutch
کلاج صفحهای
plate circuit
مدار صفحه اند
plate capacitor
خازن صفحهای
plate basket
سبد قاشق و چنگال
pattern plate
صفحه مدل
plate mark
انگ
plate mark
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mill
دستگاه فرز غلطکی
plate roll
غستگاه نورد صفحه
plate rheostat
رئوستای صفحهای
plate rectifier
یکسوسازاندی
plate rectifier
یکسوساز صفحه
plate rack
جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing
ضربه گری صفحه اند
plate puller
انبر صفحه باتری
plate proof
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate point
نقطه پلیت
plate mill
غستگاه نورد صفحه
screw plate
مفتول کش
silver plate
فرف نقره
paper plate
بشقاب کاغذی
side plate
پیشدستی
salad plate
بشقابسالادخوری
pressure plate
صفحهنگهدار
plate grid
صفحهمشبک
pitcher's plate
صفحهاتصال
pad plate
صفحهلایی
needle plate
صفحهسوزنی
mounting plate
صفحهپایه
home plate
صفحهبازی
sill plate
صفحهپایه
slide plate
صفحهلغزان
specification plate
صفحهاختصاصی
finger-plate
ورق دست خور
crown-plate
بالشتک
There is a plate missing.
یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child?
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped.
لبه بشقاب پریده است
warning plate
صفحههشدار
warming plate
صفحهگرم کننده
top plate
صفحهبالایی
strike plate
صفحهتوپی
splash plate
صفحهآبپاش
foot plate
صفحه پایه
escutcheon plate
صفحهروقفلی
tie plate
بالشتک ریل
theoretical plate
بشقابک نظری
tally plate
برچسب تست
tally plate
برچسب ازمایش
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
surface plate
تراز
stencil plate
الگوی نقشه برداری
spring plate
صفحه فنری
sole plate
کف پنجره
sole plate
بالشتک
tin plate
حلبی
union plate
صفحه چند چشمی
wall plate
زیرسری
double plate
صفحهیدوبله
dinner plate
بشقابپلوخوری
armoured plate
ورقهزرهی
absorbing plate
صفحه جاذب
license plate
پلاک
license plate
نمرهی اتومبیل
book plate
برچسب کتاب
wobble plate
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate
صفحه جنبان
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
silver plate
بانقره اندودن
nickel plate
اب نیکل دادن گالوانیکی
copper plate
صفحه مس
breast plate
سینه بند اسب
breast plate
زره سینه
bottom plate
صفحه مبنا
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
boiler plate
سطح یخزده و سفت برف
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate
صفحه تکیه گاه
battery plate
صفحه باتری
base plate
صفحه زیر ستون
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
buckled plate
صفحه دولا شده
buckled plate
صفحه تاشده
plate of a capacitor
جوشن خازن
condenser plate
جوشن خازن
chrome plate
روکش کردن با کروم
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate
keel drop
cap plate
سرستون
cadminum plate
ابکاری کادمیومی کردن
butt plate
صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate
صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate
صفحه کف قنداق
bearing plate
صفحه اتکاء
base plate
صفحه پای ستون
baffle plate
موج گیر
baffle plate
سپر
active plate
صفحه موثر
accumulator plate
صفحه اکومولاتور
hot-plate
اجاق برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com