English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
English Persian
reference axes محورهای مرجع
Other Matches
axes محورها
battle-axes تبرزین
axes of an airplane محورهای هواپیما
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reference دستیابی به محلی در حافظه
reference توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference سفارش
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
self reference خود ارجاع
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
with reference to عطف به
with reference to با اشاره به
in reference to با اشاره به
reference توصیه
reference معرفی
reference دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference مدارک
reference مراجعه رجوع
reference ارجاع
reference کتاب بس خوان بازگشت
reference مراجعه و رجوع کردن
reference عطف
reference ماخذ
reference مرجع
reference کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference سوابق
reference اندیسی که ارجاعی به متن است
reference لیست موضوعات مرتب شده
reference راده
reference بازگشت مرجع
reference اشاره
reference استفتاء کردن
reference ارجاع امر به داوری
reference معرف
reference توصیه
reference منبع
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference point نقطه مبنا
reference pilot نمونه مرجع
reference sheet برگ راهنما
reference piece توپ مبنا
reference group گروه مرجع
reference junction اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference language زبان مرجع
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference number اعداد مبنای نشانه روی
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference phase فاز مبنا
reference frame دستگاه مقایسهای
reference sheet برگ تعیین محل یکان برگ معرف
letter of reference توصیه نامه
letter of reference معرفی نامه
reference [testimonial] گواهی
reference [testimonial] مدرک
reference signal سیگنال مرجع
reference book کتابمرجع
point of reference آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
with reference to letter no با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
sortie reference شماره پرواز
reference time زمان مرجع
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference electrode الکترود مرجع
cross reference مراجعه متقابل
backward reference ارجاع به عقب
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
call by reference فراخوانی با ارجاع
cell reference ارجاع سل
circular reference ارجاع چرخشی
cross-reference مراجعه متقابل
delusion of reference هذیان بخود بستن
explicit reference خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
frames of reference چهارچوب داوری
frame of reference چهارچوب داوری
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference سیستم مختصات
cross reference شبکه چهارخانه
cross reference ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference سیستم مختصات
cross-reference شبکه چهارخانه
cross-reference ارجاع متقابل
external reference مرجع خارجی
external reference ارجاع خارجی
forward reference ارجاع به جلو
punctuation for reference زیر واژه
print reference شماره سری عکس هوایی
print reference شماره عکس هوایی
reference cell پیل مبنا
reference cell پیل مرجع
map reference فهرست شناسایی نقشه
reference address نشانی مرجع
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
ideas if reference افکار عطفی
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge لبه مرجع
global reference ارجاع سراسری
geographic reference سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
reference electrode الکترود مبنا
cross reference table جدول ارجاع متقابل
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
absolute cell reference رجوع مطلق سل
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
cross reference generator بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
relative cell reference ارجاع سل رابطهای
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com