English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
English Persian
reform school دارالتادیب نوجوانان
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
Other Matches
reform ترمیم کردن
reform اصلاح اساسی کردن یا شدن
reform اصلاح
reform تجدید نظر
reform اصلاحات تجدید سازمان
reform بهسازی کردن
reform بازساخت
reform بهسازی
land reform اصلاحات ارضی
reform movement جنبش یا نهضت برای اصلاحات
Any reform of the insurance law must be left to the future. هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
Any reform of the pension law must be left to the future. هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
to go to school باموزشگاه رفتن
the school is out مدرسه تعطیل است
go to school خواننده میله نوری
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school درس خواندن
first school پایهدبسبان
school گروه
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
school مرکز اموزش نظامی
school تدریس درمدرسه
school دبیرستان
school دسته
school تحصیل در مدرسه
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school دسته ماهی
school جماعت
school جماعت همفکر
school مکتب دبستان
school مکتب علمی یافلسفی
school مکتب نحله
school دانشکده
school مدرسه
school رام کردن وعادت دادن
school اموزشگاه
school تادیب یا تربیت کردن
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب
school تربیت اسب
special school اموزشگاه استثنایی
vocational school اموزشگاه حرفهای
vienna school مکتب وین
training school کاراموزگاه
technical school مدرسه فنی
secondery school مدرسه متوسطه
technical school هنرستان دبیرستان فنی
theological school مدرسه علوم دینی
training school اموزشگاه حرفهای
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
school year سال تحصیلی
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
technical school اموزشگاه فنی
secondery school دبیرستان
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school mate هم شاگردی
school figures حرکات اسب
school phobia مدرسه هراسی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school report گزارش اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
to leave school ترک تحصیل کردن
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school miss دخترکم رو یانا ازموده
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting تیراندازی در مدرسه
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school آموزشگاهرانندگی
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
school mate هم مدرسه
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
grade school مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
association school مکتب تداعی
austrian school یزر و بوهم باورک
austrian school مکتب اتریشی
banking school مکتب بانکداری
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law دانشکده حقوق
leipzig school مکتب لایپزیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
manchester school مکتب منچستر
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
middle school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
secondary school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high school دبیرستان
elementary school دبستان
primary school دبستان
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
night school اموزشگاه شبانه
trade school مدرسه حرفهای
private school مدرسه ملی
private school اموزشگاه خصوصی
preparatory school اموزشگاه امادگی
comprehensive school اموزشگاه جامع
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
maternal school کودکستان
school fellow هم شاگردی
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school مدیر اموزشگاه
preliminary school مدرسه ابتدائی
school divine اموزگارالهیات
parochial school اموزشگاه کلیسایی
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
salpetriere school مکتب سالپتریر
infant school کودکستان
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
school center مرکز اموزش
roman school مکتب رفائیل
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
normal school دانش سرا
nancy school مکتب نانسی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school مکتب پولی
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school مکتب ریاضی
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school دارالمعلمین
orthodox school مکتب کلاسیک
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
school age children کودکان واجب التعلیم
senior high school مدرسه متوسطه
marginal utility school قرار داد
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
junior high school دبیرستان مقدماتی
go to the school of hard knocks <idiom> نخوانده ملا شدن
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com