Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
registration form
فرم ثبت نام
Search result with all words
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Other Matches
registration
ثبت
registration
ثبت نام
registration
ثبت تیر
registration
اسم نویسی موضوع ثبت شده
registration
نام نویسی
registration
ثبت تیر کردن
registration
ثبت کردن
registration of player
نامنویسی بازیگران
registration of marriage
ثبت ازدواج
registration of fire
نقطه ثبت تیر
registration of documents
ثبت اسناد
registration fire
تیر ثبت تیر
registration fees
حق الثبت
registration code
قانون ثبت اسناد
image registration
ثبت تصویر
graves registration
ثبت قبور عملیات ثبت و ضبط قبور
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
image registration
ترام تصویر
registration number
شماره نقطه ثبت تیر
Registration . Enrollment.
اسم نویسی ( ثبت نام )
impact registration
ثبت مرکز اصابت
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
registration numbers
شماره نقطه ثبت تیر
registration fire
اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
registration numbers
تعداد دفعات ثبت تیر
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
form
شکل گرفتن سرشتن
form
ایجاد یک شکل
form
ساخت
form
ورقه
form
شکل دادن
out of form
بدحالت
in form
خوش حالت
three form
فرم تریو
re form
دوباره درست کردن
out of form
غیراماده
in form
اماده
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
form
فراگرفتن
form
صورت دیس
form
امادگی
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form
نوع
form
سابقه فعالیت اسب
form
بشکل دراوردن
form
قالب کردن
form
طرز ورفتار
form
تشکیل دادن
form
صورت
form
شکل قالب
form
پروردن
form
نظم فرم
form
تشکیل دادن ساختن
form
فرم
form
شکل
form
ریخت
form
ترکیب
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form
یات مربوطه را وارد میکند
form
تصویر وجه
form
روش
form
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form
طریقه
form
برگه ورقه
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form
قسم
form
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
form work
کفراژ
reduced form
فرم تقلیل یافته
reduced form
فرم تعدیل شده
to form a notion
تصور کردن
normal form
صورت عادی
normalized form
صورت هنجار
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
quadratic form
معادله درجه دوم
normal form
صورت هنجار
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
proposal form
فرم پیشنهاد
proposal form
فرم درخواست بیمه
pyranose form
شکل پیرانوزی
quadratic form
شکل درجه دوم
radial form
شکل ستارهای
resonance form
شکل رزونانسی
to form a plot
اسباب چینی کردن
to form into groups
گروه بندی کردن
to form into groups
دسته بندی کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
tooth form
شکل دندانه
true form
فرم واقعی
turnaround form
شکل برگشت
wave form
شکل موج
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Form without substance .
صورت بدون معنی
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
form letters
فرم نامه
form letter
فرم نامه
life form
زی نمود
to form a plot
توط ئه دیدن
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
sentential form
صورت جملهای
sight form
نمونه رصد
sliding form
قالب بندی کشویی
slip form
قالب لغزنده
solemn form
طریقه رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form
شکل نامتقابل
standard form
صورت متعارف
structural form
شکل بنیانی
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
substance and form
جوهروعرض
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
tendering form
ورقه پیشنهاد
tendering form
برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
to form a habit
عادتی پیداکردن
to form a habit
تشکیل عادت دادن
to set a form
فرم بستن
cold form
در حالت سرد شکل دادن
eclipsed form
شکل متقابل
end of form
انتهای ورقه
endless form
ورقه بی انتها
erythro form
شکل اریترو
executable form
شکل قابل اجرا
executable form
فرم قابل اجرا
canonical form
شکل رزونانسی
form alignment
هم ترازی ورقه
form block
بلوک فرمکاری
form determinant
تعیین کننده شکل
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag
پسای شکل
form factor
ضریب شکل
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
die form
شکل دادن حدیدهای
die form
فشردن
field form
نمودار میدان
complement form
صورت متممی
complement form
صورت متمم
complement form
فرم متمم شکل متمم
continued form
دنباله
continuous form
ورقه پیوسته
coil form
شکل بوبین
form cutter
دستگاه فرز پروفیل
coil form
نوع بوبین
coil form
مغزی پیچک
coding form
فرم برنامه نویسی
form mill
فرز کردن پروفیل
coding form
ورقه برنامه نویسی
boat form
قایقی شکل
form feed
خورش ورقه
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
furanose form
شکل فورانوزی
canonical form
صورت متعارفی
application form
برگ درخواست
gauche form
شکل کج
in a tabular form
بشکل جدول یافهرست
in a topic form
بصورت عنوان
in binding form
به وجه ملزم
in due form
بطرز شایسته
keto form
شکل کتو
matter and form
جوهر و عرض
meso form
شکل مزو
form work
کاذب سازی
form work
قالب بندی
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form feed
تغذیه کاغذ
boat form
شکل قایقی
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
form insulation
عایق کاری قالب
fanfold form
ورقه با تای بادبزنی
form line
خط متساوی البعد
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
form lining
پوشش قالب بندی
form utility
مطلوبیت شکلی
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
claim guarantee form
مطالبه پرداخت ضمانتنامه
To form a queue. To line up.
صف بستن ( کشیدن )
backus naur form
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
atomic form factor
عامل شکل اتمی
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
form room
[British
کلاس درس
FI'll in the job application form.
این برگ درخواست کاررا پرکنید
twist boat form
شکل قایق تابدار
free form defects
خالی از خطا
form letter program
برنامه فرم نامه
free form defects
بی خطا
form feed character
کاراکتر تغذیه فرم
personalized form letter
فرم شخصی
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
skew boat form
شکل قایقی تابدار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com