Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
Other Matches
plot
ترسیم
plot
ردنگاری یا ردنگاری کردن
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
بردن نقاط روی طرح
plot
توط ئه
plot
شکل کشیدن
plot
رسم نمودن
plot
ثبت مسیریا نقاط
plot
توط ئه چیدن رسم کردن
plot
طرح ریزی کردن
plot
سنگ وسط چهارراه
plot
نشانه میان چهارراه
plot
گراف یا نقشه
plot
رسم تصور
plot
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot
رسم کردن
plot
نمودار
plot
رسم
plot
ردیابی کردن
plot
نقشه کشیدن
plot
نقطه موقعیت
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plot
کشیدن
plot
توط ئه چیدن
plot
نقشه
plot
طرح
plot
قطعه
plot
دسیسه
plot
موضوع اصلی توط ئه
crt plot
لامپ تصویر تولید سیگنال
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
to form a plot
اسباب چینی کردن
to form a plot
توط ئه دیدن
sortie plot
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
to hatch a plot
دوزوکلک چیدن
copy plot
تکثیر از روی نسخه اصلی
scatter plot
ترسیم پراکنده
scatter plot
ترسیم توزیعی
to hatch a plot
توط ئه کردن
to plot a treason
توط ئه خیانتی دیدن
to weave a plot
توط ئه دیدن
garden plot
بستان
grass plot
چمن
grass plot
سبز
line plot
رسم خط
garden plot
جالیز
master plot
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
weave a plot
توط ئه چیدن
to weave a plot
دوزوکلک درست کردن
garden plot
باغچه
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
air plot
رسم مسیر هواپیما در روی نقشه
air plot
نقشه ناوبری هوایی
radial line plot
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fallout wind vector plot
طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
relative value
مقدار نسبی
relative
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
relative
اعتباری
relative
اضافی
relative
نسبی
relative
راجع
self relative
نسبی
relative
خویشاوند
relative
خودی نسبی
relative
وابسته
self relative
نسبت بخود
relative
وسیله ورودی
relative
منسوب
relative
اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
relative
نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
relative
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
relative
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
relative permeability
ضریب نفوذپذیری
relative permittivity
ضریب دی الکتریک
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative movement
حرکت نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relative motion
حرکت نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative majority
اکثریت نسبی
relative location
قرار دادن
relative location
ترتیب نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
relative precision
دقت نسبی
relative clause
ربطی
relative conjunction
حرفربط
relative complement
تفاضل
[مجموعه]
[ریاضی]
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
self relative address
نشانی نسبی
relative wind
باد نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
relative term
لفظ نسبی
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
relative clause
شبهجمله
relative pronoun
ضمیر موصول
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
relative bearing
سمت نسبی ناو
relative bearing
جهت نسبی
relative code
کد نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
relative coding
برنامه نویسی نسبی
relative compaction
تراکم نسبی
of relative importance
نسبتامهم
relative deformation
تغییر شکل نسبی
relative density
چگالی نسبی
relative aperture
نسبت فاصله کانونی
relative adjective
صفت موصولی
relative addressing
نشان دهی نسبی
relative pronouns
ضمیر موصول
maternal relative
خویشاوند مادری
of relative importance
دارای اهمیت نسبی
paternal relative
خویشاوند پدری
paternal relative
اقارب پدری
relative address
نشانی نسبی
relative address
آدرس نسبی
relative addressing
نشانی دهی نسبی
relative addressing
ادرس دهی رابطهای
relative density
دانسیته نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
relative impediment
محظور شرعی برای عروسی
relative importance
اهمیت نسبی
relative in law
خویشاوند سببی
relative income
درامد نسبی
relative humidity
نم نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
relative density
گرانی ویژه
relative bearing
گرای نسبی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative error
خطای نسبی
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
فرضیه درامد نسبی
relative harmonic content
مانده نسبی
a matter of relative importance
موضوعی با اهمیت نسبی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
relative cell reference
ارجاع سل رابطهای
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com