Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English
Persian
relocatable routine
روال جابجاپذیر
Other Matches
relocatable
برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
relocatable
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
relocatable
جابجاپذیر
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
relocatable code
برنامه جابجاپذیر
relocatable addresses
ادرسهای جابجاپذیر
relocatable address
نشانی جابجاپذیر
routine
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine
روتین
routine
جریان عادی عادت جاری
routine
عادی
routine
معمولی
routine
کار عادی
routine
خط مشی جاری
routine
روش جاری
routine
یک سری حرکت ژیمناستیک
routine
جریان عادی و دایمی
routine
طریقه عادی
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine
روال
routine
امر عادی
routine
روزمره کار عادی
routine
امور غیر مهم
routine message
پیام عادی
routine library
کتابخانه روال ها
routine work
کار تکراری عادی
routine tests
ازمایشهای تک به تک
sevice routine
روال خدماتی
daily routine
عادت جاری روزانه
utility routine
روال سودمند
tracing routine
روال ردیابی
tracing routine
روال رسام
tracing routine
روال ردیاب
test routine
روال ازماینده
target routine
روال هدف
supervisory routine
روال نافر
source routine
روال منبع
recursive routine
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
generalized routine
روال تعمیم یافته
generalized routine
روال کلی
executive routine
روال اجرایی
error routine
روال خطا پرداز
diagnostic routine
روال تشخیص
diagnostic routine
برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine
روال تشخیصی
diagnostic routine
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
closed routine
روال بسته
canned routine
روال قالب ریزی شده
bootstrap routine
روال خود راه انداز
holiday routine
برنامه روز تعطیل
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
autostart routine
روال اغازگر خودکار
recursive routine
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursive routine
روال بازگشتی
recovery routine
روال ترمیمی
production routine
روال تولید
output routine
روال خروجی
monitor routine
روال مبصر
master routine
شاه روال
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
main routine
روال اصلی
loading routine
روال بارکننده
library routine
روال مجموعه ها
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال کتابخانهای
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com