Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
remote data concentrator
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
Other Matches
concentrator
تمرکزدهنده
concentrator
متمرکز کننده
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
concentrator
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
concentrator
متمرکزکننده
concentrator
متمرکز شونده
air concentrator
متمرکزکنندههوا
line concentrator
تمرکز کننده خط
remote
جزئی
remote
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote
کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote
دوردست
remote
از راه دور
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
دور
remote
پرت
remote
دور دست
remote
جزئی کم
remote
بعید
remote
متحرک
remote
کنترل از راه دور
remote
دور دوردست
remote control
ریموت کنترل
remote maintenance
نگهداری از راه دور
remote servicing
نگهداری از راه دور
remote station
ایستگاه راه دور
remote servicing
پشتیبانی از راه دور
remote control
کنترل از دور
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote consol
پیشانه دور دست
remote access
دستیابی از راه دور
remote control
کنترل از راه دور
remote access
دستیلبی از دور
remote control
فرمان از راه دور
remote-controlled
دستگاهکنترلازراهدور
remote future
آینده دور
remote control
فرمان از دور
remote terminal
پایانه راه دور
remote terminal
ترمینال دوردست
remote terminal
ترمینال راه دور
remote terminal
پایانه دور دست
remote station
ایستگاه دوردست
remote station
ایستگاه دور دست
remote site
محل دور افتاده
remote maintenance
پشتیبانی از راه دور
remote control
فرمان از دور
remote processing
پردازش از راه دور
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote memory
حافظه دور
remote control
کنترل از دور
remote control
کنترل از راه دور
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control
سیستم فرمان دور
remote control
فرمان از راه دور
remote control terminal
دکمهکنترلازراهدور
remote control unit
فرمان از راه دور
remote control sensor
کنترلازراهدور
remote associations test
ازمون تداعیهای دور
remote control unit
فرمان از دور
remote control unit
ریموت کنترل
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote control unit
کنترل از راه دور
remote-control arm
بازویکنترلخارجی
remote job entry
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
remote job entry
ادخال کار از دور
remote-controlled points
نقطهکنترلازراهدور
remote cut off valve
لامپ با شیب تنظیم پذیر
remote control unit
کنترل از دور
channel changer
[rare for: remote control]
ریموت کنترل
channel changer
[rare for: remote control]
کنترل از راه دور
channel changer
[rare for: remote control]
کنترل از دور
channel changer
[rare for: remote control]
فرمان از راه دور
channel changer
[rare for: remote control]
فرمان از دور
data
داده
data
دادههای اماری
data
اطلاعات
data
ارقام
data value
مقدار داده
data
مفروضات
data
داده ها
data
مختصات
data
سوابق عناصر داده ها
data
سوابق دانسته ها
known data
عناصر تیرمعلوم
t data
دادههای ازمون
known data
عناصر معلوم
data name
نام داده
data record
رکورد داده ها
data recording
ضبط داده ها
data security
امنیت داده ها
data reduction
داده کاهی
data reduction
تقلیل داده ها
data redundancy
حشو داده ها
data redundancy
زائد بودن داده ها
data retrieval
بازیابی داده ها
data recording
داده نگاری
data protection
حفافت داده ها
data processor
پردازنده داده ها
data pulse
ضربان داده
data section
بخش داده ها
data rate
نرخ
data rate
میزان داده
data recorder
داده نگار
data recorder
ضباط داده ها
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data reduction
تقلیل داده ها کاهش داده ها
data register
ثبات داده ها
data librarian
بایگان داده
serial data
داده سری
data manipulation
دستکاری داده ها
data mask
نقاب داده ها
data medium
داده رسان
data medium
رسانه داده ها
data management
مدیریت داده ها
data logging
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
source data
دادههای منبع
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
data link
پیوند دادهای
data link
محور مخابرات
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data link
تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link
پیوند داده
data link
اتصال داده
data mile
میل دریایی
data mile
میل
data model
مدل داده
data preparation
داده امایی
data preparation
امایش داده ها
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
sample data
داده نمونه
data privacy
محرمانه بودن داده ها
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
data point
نقطه داده
data plotter
رسم کننده داده ها
data plotter
رسام داده ها
data modification
اصلاح داده ها
data organization
سازمان داده ها
data origination
اساس داده
data origination
سرچشمه داده ها
data origination
سر منشاء داده ها
data packet
منبع ارسال سری داده در یک بسته
data packet
نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data processor
داده پرداز
master data
شاه دادهها
firing data
عناصر تیر
financial data
اطلاعات مالی
financial data
اطلاعات مربوط به امور مالی
objective data
دادههای واقعی
ordinal data
داده ترتیبی یا وصفی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
experimental data
دادههای ازمایشی
experimental data
دادههای تجربی
original data
داده اصلی
output data
داده خروجی
qualitative data
دادههای کیفی
quantitative data
دادههای کمی
discrete data
داده گسسته
digutal data
داده رقمی
raw data
دادههای خام
digital data
داده دیجیتالی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
objective data
دادههای عینی
master data
شاه داده
mass data
دادههای انبوه
marginal data
اطلاعات حاشیهای نقشه
logistical data
اطلاعات لجستیکی
master data
دادههای اصلی
live data
داده موثر
intelligence data
عناصر اطلاعات
input data
داده ورودی
input data
دادههای اولیه
input data
معطیات ورودی
input data
معلومات یا دادههای ورودی
mechanized data
دادههای ماشینی
meteorological data
عناصر هواسنجی
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
nominal data
داده اسمی
numeric data
داده عددی
numeric data
دادههای عددی
digital data
داده رقمی
raw data
دادههای اولیه
data table
جدول داده ها
data structures
ساختارهای داده
data structure
ساختمان داده ها
data structure
ساختار داده ها
data structure
ساخت داده ها
data strike
چاهک داده ها
data stream
مسیل یا نهر داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com