English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (2 milliseconds)
English Persian
remote maintenance نگهداری از راه دور
remote maintenance پشتیبانی از راه دور
remote maintenance تعمیر و نگهداری از راه دور
Other Matches
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote دوردست
remote وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote جزئی کم
remote دور دست
remote پرت
remote دور
remote بعید
remote متحرک
remote کنترل از راه دور
remote دور دوردست
remote کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote جزئی
remote از راه دور
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote control کنترل از راه دور
remote servicing نگهداری از راه دور
remote servicing پشتیبانی از راه دور
remote control ریموت کنترل
remote servicing تعمیر و نگهداری از راه دور
remote control کنترل از راه دور
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control سیستم فرمان دور
remote control فرمان از راه دور
remote control فرمان از دور
remote control کنترل از دور
remote control فرمان از راه دور
remote control فرمان از دور
remote access دستیابی از راه دور
remote consol پیشانه دور دست
remote memory حافظه دور
remote processing پردازش از راه دور
remote site محل دور افتاده
remote station ایستگاه دور دست
remote station ایستگاه راه دور
remote terminal پایانه دور دست
remote terminal ترمینال راه دور
remote terminal ترمینال دوردست
remote terminal پایانه راه دور
remote-controlled دستگاهکنترلازراهدور
remote future آینده دور
remote control کنترل از دور
remote access دستیلبی از دور
remote station ایستگاه دوردست
remote control unit فرمان از راه دور
remote control unit کنترل از راه دور
remote control terminal دکمهکنترلازراهدور
remote control unit ریموت کنترل
remote data concentrator وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
remote control unit فرمان از دور
remote control sensor کنترلازراهدور
remote control unit کنترل از دور
remote job entry وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
remote job entry ادخال کار از دور
remote-controlled points نقطهکنترلازراهدور
remote associations test ازمون تداعیهای دور
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
remote-control arm بازویکنترلخارجی
remote cut off valve لامپ با شیب تنظیم پذیر
maintenance نگهداری
maintenance نگهداری از تاسیسات یاساختمان
maintenance تعمیر
maintenance قوت
maintenance تعویض قط عات و...
maintenance گذران خرجی
maintenance ابقاء
maintenance نگهداشت
maintenance تاسیسات
maintenance حفظ
maintenance حفافت کردن
maintenance حفظ کردن
maintenance تعمیر و نگهداری
maintenance جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
maintenance نگهداری و تعمیر
maintenance ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
maintenance قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
maintenance نفقه
maintenance حمایت خرجی
maintenance صیانت
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
maintenance نگاهداری
channel changer [rare for: remote control] فرمان از راه دور
channel changer [rare for: remote control] کنترل از راه دور
channel changer [rare for: remote control] ریموت کنترل
channel changer [rare for: remote control] کنترل از دور
channel changer [rare for: remote control] فرمان از دور
library maintenance نگهداشت کتابخانهای
levels of maintenance ردههای نگهداری
file maintenance نگاهداشت پرونده ها
field maintenance نگهداری در صحرا
maintenance materials لوازم تعمیرات
field maintenance نگهداری صحرایی
entitled to maintenance واجب النفقه
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
maintenance cost هزینه نگهداری
maintenance cost ارزش نگهداری
maintenance float شارژ انبار سیال
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
maintenance functions کارکردهای نگهداری
maintenance history تاریخ تعمیرات
maintenance level سطح تثبیت
maintenance hangar آشیانهنگهداریهواپیما
maintenance area قسمتنگهداریوتنظیم
depot maintenance نگهداری دپویی
depot maintenance نگهداری امادگاهی
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
corrective maintenance نگهداشت اصلاحی
categories of maintenance انواع نگهداری
categories of maintenance طبقات نگهداری
maintenance work کار تعمیر و نگهداری
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
corrective maintenance عمل جستجو
corrective maintenance یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
deffered maintenance تعمیر ونگهداری غیر معمولی
deffered maintenance نگهداری مخصوص
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
corrective maintenance پشتیبانی اصلاحی
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
corrective maintenance عمل تشخیص
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
term of maintenance مهلت نگاهداری
maintenance routine روال تعمیر و نگهداری
maintenance schedule برنامه نگهداشت
maintenance shop کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
maintenance status وضعیت نگهداری
maintenance support پشتیبانی نگهداری
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
program maintenance نگهداری برنامه
program maintenance نگهداشت برنامه
preventive maintenance نگهداشت پیشگیر
preventive maintenance نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance نگهداری پیشگیری
preventive maintenance نگهداری حفافتی
preventive maintenance نگهداشت پیش گیر
organizational maintenance نگهداری سازمانی
organizational maintenance تعمیرات سازمانی
normal maintenance محافظت عادی
maintenance programmer برنامه نویس پشتیبان
maintenance programmer برنامه نویس نگهداشت
maintenance materials مواد تعمیرات
schedule maintenance نگهداشت زمان بندی شده
schedule maintenance نگهداری زمانبندی شده
separate maintenance نفقه زنی که جدا از شوهرزندگی میکند
software maintenance نگهداری نرم افزار
supplementary maintenance نگهداشت تکمیلی
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
term of maintenance دوره نگاهداری
maintenance of membership حمایت از عضویت
normal maintenance نگاهداری بهنجار
maintenance of membership هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
maintenance programmer برنامه نویس تعمیر ونگهداری
maintenance program برنامه نگهداشت
maintenance period زمان تعمیرات
maintenance period دوره تعمیرات
maintenance period دوره نگهداری
maintenance panel تابلوی نگهداشت
master file maintenance فرایند بروز دراوردن
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
aircraft maintenance truck کامیونتعمیرهوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com